[شنوندگان عزیز توجه فرمایید، شنوندگان عزیز توجه فرمایید؛ اینجا ایران است و ایران میماند!....] ۴۰ سال پیش شیرانی بودند محکم،با غیرت...نه از این باغیرت هایی که در کوچه و بازار میبینید و این واژه برایشان چیزی جز حرف نیست و تنها لق لقه زبانشان شده؛ از آن با غیرتانی که تا نام "ناموس و وطن" به میان می آمد رگ گردنشان آنقدر متورم میشد که هر آن از هراس آنکه نکند آن رگ نحیف بدن آدمی تاب نیاورد و منفجر شود و خون آن سراسر جهان را فرا گیرد به خود میپیچیدی! چنانچه همان هم شد. آنها در رگهاشان خونی میجوشید که گواه داده بود: " چو ایران نباشد، تن من مباد"! تعرض به یک وجب از خاک میهنشان چنان رگهاشان را متورم کرد که دیگر تاب نیاوردند و انفجارشان تمام خاک وطن را گلگون کرد... آنان نه فقط مرد بودند و نه فقط زن؛ بلکه جمعی از مُحِبیّن وجب به وجب خاکی بودند که با تمام وجودشان برایش جنگیده بودند، نمیتوانستند به آن راحتی تقدیم گرگان درّنده خو کنندش! و امّا حالا....... #ادامه_دارد... #خاتون....اینستاگرام:@solalezahra97