با اخرین قدممون
با رقص از روی این خط رد میشیم 
وارد دنیای جدیدی میشیم
سایه های غروبی میافتن و 
باید دنبالش کنه، مثل شب و روز
برای روز هایی که بهمون داده شده صبر میکنیم و به خواب میریم
چه روزهایی قراره بیاد
حین اینکه خورشید دوباره طلوع میکنه
(لا لا لا، لا لا لا)
روزاهایی که مثل جشنی وارونه میمونن
جایی که بالا پایین و پایین بالاست
و زندگی با مرگ مخلوط شده
چیزایی هستن که باید ازشون نجات پیدا کنیم
اگه از این خواب بدون رویا بیدار بشم
فردا ممکنه مثل یه رویا شروع بشه
منبع ترجمه:@ENHYPEN