سرگرمی و طنز ورزشی کارتون و انیمیشن علم و فن آوری خودرو و وسایل نقلیه آموزش موسیقی و هنر اخبار و سیاست حیوانات و طبیعت بازی حوادث مذهبی
۱۴۰۳/۱۱/۱۸
پالانچیان 37 ساله بود و اشرف 49 ساله. پالانچیان حالا فوق‌العاده ثروتمند بود و دیگر نیازی به ادامه رابطه با اشرف که در آستانه میانسالی قرار داشت نمی‌دید. این تیرگی روابط مدتی ادامه داشت و از قرار پالانچیان پایش را در یک کفش کرده بود که نمی‌خواهد با اشرف رابطه داشته باشد و دیگر همه چیز تمام است.
از قرار بی‌تابی‌های اشرف تغییری در نظر پالانچیان ایجاد نمی‌کند.(البته که اشرف در این سال‌ها همسر مهدی بوشهری بود اما توافق کرده بودند که زندگی مستقلی داشته باشند.) به هرحال با ادامه لجبازی‌های پالانچیان، اشرف دست به دامان نصیری رئیس ساواک می‌شود و از او می‌خواهد که پالانچیان را دستگیر کند تا بفهمد کت تن کیست؟‌
نصیری که سابقه عزل از فرماندهی گارد را با اعمال نفوذ اشرف در خاطره خود داشت به شدت از این دستور دستپاچه می‌شود و به فردوست رجوع می‌کند و از قرار گرفتنش در یک موقعیت ناجور گلایه می‌کند. او از واکنش محمدرضا می‌ترسید. اما هرچه بود این دوراهی تمام می‌شود و محمدرضا که شخصا دل خوشی از پالانچیان نداشت بر سر دستگیری آقای مهندس توافق می‌کند.
نصیری، پالانچیان را دستگیر می‌کند. یک هفته حبس. پس از آزادی اشرف دوباره بخت خودش را می‌آزماید اما مهندس ارمنی این بار لجوجانه‌تر از قبل بر پاسخ منفی‌اش پافشاری می‌کند. در سوم مرداد 1348 یک مهمانی در کاخ سلطنتی در نوشهر (شاید هم در رامسر روایت‌ها متناقض است) برپا می‌شود. همان کاخی که پالانچیان در دوران روابط خوشش با اشرف، به شکل اختصاصی برای اشرف ساخته بود و به او هدیه کرده بود.
اخبار و سیاست