سرگرمی و طنز ورزشی کارتون و انیمیشن علم و فن آوری خودرو و وسایل نقلیه آموزش موسیقی و هنر اخبار و سیاست حیوانات و طبیعت بازی حوادث مذهبی
۱۳۹۸/۱۲/۰۵
یک پسر با مو های آبی کمرنگ قد متوسط رو به بلند پوست سفید و همینطور چشم هایش....و همین طور کتش ک جذابش کرده اونقدر با عجله وارد کلاس شد ک کیفش محکم افتاد جلو پای من و لیسا لیسا با حالت خجالت پاشو کشید عقب ....کیفو از روی زمین برداشتم و رفتم ک بهش بدم اسمش رو از روی کتش خوندم...ته ته ...ته ته : سلام...ممنونم
زبونم بند اومده بود: س...سلام من رزی هستم...انتقالی
معلم:تاخیر زیادی نبود میتونی بشینی
یک لبخند ملیح ب من زد و رفت نشت منم همین طور
مثل اینکه عقب جیمین می‌شست من به زور می‌تونستم صدای زمزمه هاشونو بشنوم اما واسم مهم نبود زنگ استراحت خورد و من از سر جام بلند شدم یه یه دفه یک دختر شاااارژ شده اومد کنارم
-سلام رزی...منم یک ماه پیش منتقل شدم میخوای یکم با هم قدم بزنیم؟ اسم من جیسو
-اوه...سلام جیسو خوشبختم ...حتما
.
.
برام خوشحال کنندس ک تونستم اولین روزمو همین جور خوب شروع کنم تو همین فکرها بودم که ...آخ کَلَم سرمو بلند کردم جیسو زد زیر خنده اول با خودم گفتم شاید یک پسر منحرف جلومو گرفته اما بعد خودمم خندیدم
کلم خورده بود یه یک درخت اما چیزیم نشد داشتیم آروم راه می‌رفتیم ک زنگ خورد دست جیسو رو گرفتم و به سمت در ورودی سالن رفتیم که یک دختری از پشت بهم تنه زد ...