دکتر:یک دقیقه از عمرت مونده....

اینا چیزایی که یهو یادم میاد
وگرنه خاطره زیاد داشتم
به طور عجیبی اون لحظه خانواده مهمونی خانوادگی یادم نمیاد
کسایی یادم میاد که باهاشون گریه کردم
باهاشون خندیدم
باهاشون زندگی کردم
مخصوصا ناروتو و فکر کنم اون صحنه کیس ناروتوو ساسکه رو قشنگ به وضوح یادم بیاد
ولی لایف گوز ان انگلیسی ننوشتم خیلی جر شد XD


میدونی با خدا شرط بستم که اگه رفتم اون دنیا منو نبره جهنم ببره بهشت اما
نه غذا میخوام همون ته مونده غذای بهشتی میخورم
جای سر سبز تخت از این جور چیزا نمیخوام حوری هم نمیخوام
خودمو،یه لباس خیلی عادی حتی اشغال جم کنی،مانهوا،انیمه شیفت شب هم میرم به بهشتی ها خدمت گذاری میکنم
قشنگ حمالی میکنم
فقد جهنم نرمXD

شما چطور؟