سرگرمی و طنز ورزشی کارتون و انیمیشن علم و فن آوری خودرو و وسایل نقلیه آموزش موسیقی و هنر اخبار و سیاست حیوانات و طبیعت بازی حوادث مذهبی
۱۴۰۰/۰۳/۱۰
آقای علی اکبری با به چاپ رساندن ۱۰ سری از کتاب‌های جذب پول در ایران و نوشتار خودمانی و روان خود، توانسته از بیش از صدها نفر را در مسیر موفقیت قرار دهد.

یکی از داستان‌های ایشان را در ادامه باهم بخوانیم:

کتاب جذب پول در ایران (2) صفحه 29:
بابای عماد در سال 1381 به خاطر ندادن بدهی یکی از دوستاش و بی‌پولی دوستش، مجبور شد ازش یه قطعه زمین به ارزش 5 میلیون تومن بگیره (البته همون زمین رو همون موقع بیشتر از سه میلیون ازش نمی‌خریدن) زمین کجا بود؟ سی کیلومتری مشهد، جایی به اسم «زشک». موقعیت زمین کجا بود؟ روی کوه!

در کمال تعجب بابای عماد این پیشنهاد رو قبول کرد و گفت هرچه از دوست رسد نیکوست! « البته مجبور هم بود این حرفو بزنه چون دوستش برای دادن قرضش هیچ پولی نداشت» اون روزها خیلی‌ها بابای عماد رو مسخره کردن و اون رو بازنده می‌دونستن و توی دلشون می‌گفتن این آدم، خیلی ابله و نادونه! راستش منم اول قصد داشتم مسخره‌اش کنم و یکی دوتا از این لقب‌ها بهش بدهم ولی با خودم گفتم اون بی‌خودی پولدار نشده، حتما این کارشم حکمتی داره

تاهمین‌جا داستان بابای عماد رو داشته باش، چون می‌خوام داستان مادر اتابک رو برات تعریف کنم. همون سال 1381 مادر اتابک پنج میلیون تومان پول، بابت بازنشسته شدن از آموزش و پرورش گرفت و همون موقع خواستگاری از خارج کشور برای دخترش پیدا شد.

مادر اتابک هم چون می‌خواست واسه دخترش سنگ تموم بذاره رفت و از بازار یک دست مبل دومیلیون تومنی خرید. یه تلویزیون 29 اینچ 485 هزار تومنی، یه تخته فرش دست‌بافت یک میلیون تومنی و یه مقدار وسائل دیگه بالاخره در عرض چندروز پنج میلیون رو به اصطلاح حلالش کرد.

حالا امروز در سال 1393 زمین بابای عماد بالای 385 میلیون تومنه و خنزر و پنزرهای مادر اتابک رو سمسار سرجمع اگر بخره، 550 هزارتومان می‌خره!

والان خدارو روزی هزار مرتبه شکر می‌کنم که اون سال‌ها من جزو کسایی نبودم که بابای عماد رو مسخره می‌کردن.

اگر این سری کتاب‌هارا مطالعه کرده‌اید؛ نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید

برای مشاوره و انجام یک سرمایه‌گذاری موفق با ما تماس بگیرید:
️ 09152048030