الکس: ۴ ساعت شده چرا نیومده بیرون چرا نکنه نه اون منو ول نمیکنه
مادربزرگ: گریه نکن اون زن قوی هست حتما پیش ما میمونه دکتر اومد بیرون
الکس: دکتر زنم چطوری
دکتر: زنده موند ولی
الکس: ولی چی ( با داد و اعصبانیت)
دکتر: زنده موند ولی به دلیل از دست دادان خون تو کماست اگه تا فردا بیدار نشه بدنش از کاد میوفته و ....
الکس وقتی دید رز رو تو اون وضیعت داشت میمرد قلبش همش میگفت زنده بمون ولی فکر های دیگه ای به ذهنش می اومد شب از دکتر اجازه گرفت و پیشش موند الکس نمی تونست جلوی گریه هاشو بگیره دست رز رو گرفته بود
الکس: رز بیدار شو التماست میکنم قول میدم اگه بیدار شدی نمیزارم از پیشم بری ما قراره ازدواج کنی م لطفا بیدار شو اگه بیدار نشی خودمو میکشم
فلش بک: صبح شد و الکس رز رو تو تخت ندید و فکر کرد مرده
الکس: رز کجاست (با داد گریه)
دکتر: آروم باشین
الکس: میگم رز کجاست
دکتر : زنتون بیدار شد الان تو اتاق دیگه درحال معاینست
الکس با شنیدن این حرف مثل اینکه کل دنیارو بهش هدیه دادن شد زود رفت پیش رز
دکتر: مراقب زنتون باشین تا ۲ هفته نمیتونه از جاش تکون بخوره فقط برای سرویس بهداشتی اگه تکون بخوره زخمش باز میشه و میمیره
الکس: ممنون
دکتر: فرداومیتونه مرخص بشه
الکس: رز خوبی؟ چطوری ؟ درد داری؟
رز: آروم باش سرم در اومد
الکس: عشقم خیلی ترسیدم
رز : نترس من زنده ام
مادربزرگ: عروسم خوبی این دو هفته میای پیش من قشنگ ازت مراقبت میکنم
الکس: نه مامادربزرگ زن خودمه باید پیشم باشه من باید ازش مراقبت کنم
مادربزرگ: به ی شرط باید تو خونه من بیای
الکس: چشم مراقب رز باش کسی به جز دکتر اجازه به ورود اینجا رو نداشته باشه
مادربزرگ: کجا
الکس: کار دارم میام
گزارش ممنوع
حمایتا کمه