این ادیت رو اگه یادتون باشه چند ماه پیش گزاشتم و درد و دل کردم
میدونید..از فضای مجازی خسته شدم..مخصا از نماشا...اینقدری قاطی مجازی شدم که حتی دیگه خودمم نمیشناسم..تغییر کردم...و نمیخوام اینطوری شه..بجز اینا خیلی از دوستام رفتن ولی عکساشون اینجا نیست متاسفانه...نیکولای...و...غیره....نیکولای اگه داری میخونی حرفامو خواستم بگم بابت همچی معذرت میخوام من خیلی آدم پستیم و خودمم اینو میدونم...فقط عصبی بودم دیروز..و همه میدونن حالم چقدر بد بود...ببخشید که نتونستم باهات درست حسابی خداحافظ کنم..هیچوقت فراموشت نمیکنم...بیشتر از همه تورو دوست داشتم صادقانه....دوستایی هم که بیشتر دوستشون دارم هم سلین..که اونم نیست فعلا:)....و اسما:)...و کاترین جونم:)..و مهدیس اونی قشنگم...عاشقشم....اینا برام یچیز دیگن حسابشون از بقیه جداست عاشقشونم میمیرم براشون مخصوصا سلین..اولین کسی که باهاش صمیمیم و از زندگی هم دیگه کامل خبر داریم....
اولین باری که تو نماشا اومدم فقط ۱۳ سالم بود ...همسایه اومده بود خونمون منم اونموقع هی سعی میکردم وارد نماشا شم بلد نبودم رفتم اتاقم تلاش کردم بلاخره تونستم تو ۱ اردبیهشت ماه ۱۴۰۳ وارد فضای نما شم.. اونموقع همچیی عالییی بودددددد خیلییی خوببب...کیف میکردمم...ولی الان...همچی تغییر کرده..نماشا دیگه نماشای قبلی نیست:)
و آره...میدونید ..من ممکنه یروزی برم بلاخره در آینده ۲۰ سالم میشه و اینا..و قرار نیست همیشه باشم...و...شاید داستان و خاطرات منم تا ابد تو نماشا باقی بمونه درحالی که خودم نیستم:)... امیدوارم وقتی میرم فراموشم نکنید و وقتی نیستم سالگرد هردو کانالم رو جشن بگیرین و ازم یاد کنید:) با اینکه آدم بدی شدم و .....
جدیدا هم خیلی حسود شدم...نمیدونم چرا به همه حسودی میکنم....عررر کمککک..و آره:)