من آن را بیشتر و بیشتر می خواهم؛گلویم می سوزد تو را می خواهم، تشنگی من برای تو عمیق تر می شود. از همان ابتدا آن بی معنی را که نیازی به مقایسه ندارد می گذرم من فقط به یک چیز نیاز دارم،تو.تنها کسی هستم که غیر قابل جایگزینی خواهم بود.آهسته می دانم همه اش را آهسته می دانم.فرار از روز و شبی که از یکی جدا شد هر کجا که هستی راه را پیدا کن تا بتوانیم با هم باشیم.یک نفر در انتهای این مسیر پیوسته پاسخ به اولین سوال شما شاید همه اتفاقات تکراری برای دیدار من بود که در محل شروعمان منتظرم آری همه چیز به دلیلی اتفاق می افتد اعتماد امیدوارانه به اینکه تو باشی نمی توان دروغ باشد چون دوباره و دوباره تکرار می کنم.روشن و روشن و روشن آهسته می دانم، همه آن، آهسته آهسته دویدن فراتر از روز و شب را می شناسم که از یکی جدا می شود هر کجا که هستید راه را بیابید تا بتوانیم با هم باشیم کسی که تو را پیدا کرد.من همان کسی هستم در حرکت ناشناخته به من و تو فکر کن جذابیت اجتناب ناپذیر و در عین حال اولیه خورشید و ماه گرفتگی نورهای درخشان تاج گذاری این همه نقشه برای توست و من اکنون لحظه ای است بدون شک همه جا هر جا هستی راه را پیدا کن تا بتوانیم با هم باشیم. من یکی و تنها هستم.یک و تنها،آره، من یکی و تنها هستم.من،کسی که تو را پیدا کردم؛من آن هستم (یک) بدون نیاز فکر کردن به آخرین لحظه خود.