از روز ازل غلام این دربارم من تحت لواء حیدر کرارم صدبار دگر اگر به دنیا آیم از دشمن مرتضی علی بیزارم شاهم علی و باشد شرفم من کلب در شاه نجفم در دل دارم هر دم تب و تابش را تا از کوثر نوشم مِی نابش را گر از عشقش من را بکشد بر دار من میبوسم آن دار و طنابش را ... ای جانم علی ، جانانم علی ...