هر لحظه از هم دورتر میشیم
تا اوج تنهایی یه کم راهه
از عشقمون می شد غزلها ساخت
قصهٔ ما دو بیت کوتاهه
احساس بی وزنی بهم میداد
وقتی تو رو از دور می دیدم
سنگینیه یه کوهه رو دوشم
حالا که عشقو با تو فهمیدم
احساس بین ما یهو چی شد
عشق و تنفر بد گره خوردن
این مرگ و میر از خشکسالی نیست
این آدما از بیکسی مُردن
................................
به اعتبار عشق دنیامو
یکجا زدم بنام آغوشت
تو کوله بارت ، عشق سنگینه
این وزنه رو بردار از دوشت
ما هر دو از این عشق سر رفتیم
ما هر دو از این عشق دلگیریم
دنیای ما یخ میزنه وقتی
دست همو بی عشق میگیریم
احساس بین ما یهو چی شد
عشق و تنفر بد گره خوردن
این مرگ و میر از خشکسالی نیست
این آدما از بیکسی مُردن
موسیقی و هنر