سرگرمی و طنز ورزشی کارتون و انیمیشن علم و فن آوری خودرو و وسایل نقلیه آموزش موسیقی و هنر اخبار و سیاست حیوانات و طبیعت بازی حوادث مذهبی
الکس: دختر خاله بالاخره بیدار شدی
دختر خاله ی الکس: ولم کن من دختر خالتم
الکس: زنم داشت میمرد اونقدر درد کشید فقط بخاطر تو به خودم قول دادم نمیزارم کسی بهش آسیب بزنه حتی یک میخ اگه هم آسیب دید تموم زندگی کسی که زنم اذیت کرده رو نابود میکنم
دختر خاله ی الکس: ببخشید توروخدا
الکس: با ببخشید درد هایی که کشیده ببخشید تو درستش نمیکنه
الکس: بفرستینش آفریقا و از اونجا بدون اجازه من نمیتونه حتی بیرون بیاد و آب بخوره
دختر خاله ی الکس : تو رو خدا منو بکش ولی این کارو نکن
الکس: دیگه دیرو
فلش بک: صبح شد همه رفتن خونه
رز: مادربزرگ خونتون چه بزرگه
مادربزرگ: اره حالا دخترم برو اتاق من تو پیش من میخوابی تا ازت مراقبت کنم
الکس: مادربزرگ زن خودمه باید پیش من باشه
مادربزرگ: دو هفته صبر کن ازدواج کنین بعد
فلش بک: دو هفته گذشت و اونا ازدواج کردن و شب ازدواج فرا رسید
الکس: عزیزم اومدیم خونمون وقوشه عروسیمون رو کامل کنیم
رز: پریودم
الکس: چییی اههه لعنتی
رز: شوخی کردم
الکس و رز شروع به کار کردن به مدت ۳۰ دقیقه به هم مارک های دردناکی و همو بوسیدن
الکس: ددی به من بگو
رز : نمیگم
الکس: به اون مردک میگفتی به نمیگی
رز : باشه حسود خان ددی ددی ددی
الکس: حالا شد
الکس دست به کار شد رز رو رو دیکش نشوند و عضوشو جوری تنظیم کرد که وارد رز بشه اونجا قشنگ رز اسب سواری میکرد بعد قسنگ که الکس توش تلمبع میزد تا ساعت ۴ جریان این بود

فلش بک: بعد ۴ سال صاحب ۲ فرزند دختر به اسم سارای و سلی شدن
الکس: عزیزم بیا بچه ی سوم رو بیاریم
رز: دلم بهت تنگ شده بیا

گزارش ممنوع
حمایتا خیلی کمه
دوستتون دارم
رمان بعدی خیلی قشنگه من خودم الان با اینکه نویسنده خودمم بهش علاقه ط زیادی دارم امیدوارم شما هم خوشتون بیاد