اسم پسر نقش اول: لوکا (۲۵سال دارد)
اسم دختر نقش اول: رز(۲۳ سال دارد)
اسم بچه : چن چن( پسر هست ۵ سال دارد)
خلاصه ی داستان:
لوکا رئیس شرکت هوش مصنوعی جهانی است و از تانواده ی پولداری است و یک بچه به اسم چن چن دارد چن چن در واقع پسر او نیست چن چن درواقع مسر برادر او است ولی لوکا برادر و زن داداش خود را در تصادفی از دست داده است و بخاطر برادر خود چن چن رو اون بزرگ کرده رز دختری شاد شیطون است او دکتر است و یک روز برای درمان لوکا چن چن رو میبره بیمارستان چن چن پسری بسیار حساس است چون لوکا اونو زیادی لوس کرده است و چن چن از دکتر میترسد و روزی که رز او را با محبت درمان کرد چن چن احساس کرد مادر او است و ........
نظراتتون رو بگین اگه بده نزارم ولی توصیه میکنم این رمان خیلی خوبه