سرگرمی و طنز ورزشی کارتون و انیمیشن علم و فن آوری خودرو و وسایل نقلیه آموزش موسیقی و هنر اخبار و سیاست حیوانات و طبیعت بازی حوادث مذهبی
سَر از لبریزی نامت چنان مسرور می‎رقصد

که جشن گندم است انگار و دارد مور می‎رقصد



چه کرده جذبه‎ی چشم تو با آغوشِ این غربت

که زائر قصد اینجا میکند، از دور می‎رقصد؟



تمام خاکِ اینجا بوی آهوی ختن دارد

اگرعطار در بازار نیشابور می‎رقصد



چنان در دستگاه شوقت افتاد اختیار از کف

که با ساز همایونت کبوتر شور می‎رقصد



دوتا چشم پریشان برضریحت بستم و حالا

دوتا ماهیِ قرمز در پس این تور می‎رقصد



به شوق لمس دستان تو از بسیاری مستی

سه دانه دل میان سینه‎ی انگور می‎رقصد



شفا از سمت آن دست مسیحایی اگر باشد

فلج دَف می‎زند ، کر می‎نوازد ، کور می‎رقصد
مذهبی