سرگرمی و طنز ورزشی کارتون و انیمیشن علم و فن آوری خودرو و وسایل نقلیه آموزش موسیقی و هنر اخبار و سیاست حیوانات و طبیعت بازی حوادث مذهبی
۱۳۹۴/۰۴/۱۷
این سه تا کلیپ سکانس هایی از سریال وارثان هستن که از اصل فیلم حذف شدن
قسمت 20 دقیقه 36 به بعد حذف شده

ترجمه: اون سانگ: وقتی گفت "ممنون بخاطر کتابا" مهربون بود؟ تان: منم درست نمیدونم. اون سانگ: اون یه لبخند محوی داشت. حتی لب هاش هم یه کوچولو باز شدن. تان: تو کی رو دیدی؟ فکر کنم بابای یکی دیگه رو ملاقات کردی. اون سانگ: کشتمت! تان: چطوری میتونی همچین چیزی رو تو بیمارستان بگی؟ اون سانگ: کشتمت! تان: اون بدهی که قبلا داشتی چیه؟ اون سانگ: بیخیال.. اون یه رازی بود بین رئیس و من. از اون گذشته به نظر میرسه که الان من و رئیس به طور مهیجی یه نشونه ای از آشتی پیدا کردیم. تو فضولی نکن! تان: فضولی نکنم؟ اون سانگ: نه! تان: کشتمت! اون سانگ: چطوری میتونی همچین چیزی رو تو بیمارستان بگی؟ تان: مأیوس کننده ای... بیا دست تو دست با هم بریم. اون سانگ: تو گفتی همیشه پشت منی. تان: لغو شد...الان میخوام برم پیش مامانم. بیا با هم بریم. اون سانگ: باید برم سرِکار. قرارت با مامانت خوش بگذره...
زحمت این ترجمه رو فریماه جون کشیده ازش ممنونم