نقی که چند ماهى است بیکار شده، خانهای را میسازد و ارسطو به قصد ازدواج در این خانه مراسمی میگیرد که خانه فرومی ریزد و همین ماجرا منجر به افسردگى نقى و قهر او با ارسطو مى شود. چند ماه بعد (ارسطو در ازدواج ناکام میماند) ارسطو کامیونی مجهز میخرد و در ترکیه با دختری چینی قصد ازدواج میکند. نقی نیز در خانه بهبود (شوهرخواهر) زندگی میکند و بهبود نیز برای دفاع از پلنگی تیر میخورد.
نقی بیاد دوران جوانی در مسابقه کشتی پیشکسوتان شرکت کرده و دوم میشود و باعث شدت گرفتن افسردگی وی میشود. بهبود که در کمرش تیری وجود دارد و اکنون نزدیک نخاع او است و برایش خطر فلج شدن یا مرگ دارد باید به تهران رود ولى خانواده اش (به غیر از فهیمه که از ماجرا بى خبر است) بیمارى نقى را بهانه کرده و به تهران مى روند از آن سو چو چانگ (راحله چانگ) زن چینی ارسطو به تهران میآید و نفر اول مسابقات نیز مصدوم شده و نقی جایش را میگیرد ولی به اصرار هما او را باخبر نمیکنند از سوی دیگر از بهبود برای جشن بهر برداری از لباس تیم ملی دعوت کرده و او شرکت میکند و بعد عمل شده و سالم میماند نقی نیز میفهمد که باید در مسابقات شرکت کند و به تمرین میپردازد که در نهایت قهرمان جهان میشود