سرگرمی و طنز ورزشی کارتون و انیمیشن علم و فن آوری خودرو و وسایل نقلیه آموزش موسیقی و هنر اخبار و سیاست حیوانات و طبیعت بازی حوادث مذهبی

ت مهم....

ادامه
۱۳۹۸/۰۱/۰۴
قشنگع...


گرگ هرشب بع شکار میرفت و بی آنکع چیزی شکار کند باز میگشت..:/شبی گرگ را ناراحت دیدم!
با لاشه یک آهو در دهان بع گلع تنها آمد....! گرگ های گلع شاد از شکار او...پرسیدند چراع ناراحتی گرگ..؟!
گفت:شبی در سیاهی بیابان چشمانش را دیدم:)دلم را ربود...
هر شب به خواست پایم نع...به تمنای دلم میرفتم تا تماشایش کنم...!
امشب محو او بودم ک شنیدم صدای سگان ولگرد را...!
دویدم...وپریدم..زیر گلویش را گرفتم و دریدمش..
آنچنان دوسش داشتم ک نمیخواستم [سهم دلم] نصیب [سگان ولگرد] شود...:)