ساقی رفته حال خوش ندارم امشب زخمی و بیمار از بهرنبودت تب دارم امشب ** تنم گشته سرد و بیمارم امشب طاقت دوری عموجان ندارم امشب ** دلمان پر از غم و تنگه امشب رخسار عمه کم رنگه امشب ** چو آب نیاوردی بر لب کودک تشنه امشب آه و اندوه مهمان دل دیارت گشته امشب ** پدر شده در بیابان سرگشته امشب آخر عمو رفته باز نگشته امشب ** نام شعر : بی مار