عقل معاش میگوید که شب هنگام خفتن است، اما عقل معاد میگوید که همهی چشمها در ظلمات محشر از هول قیامت گریانند مگر چشمی که در راه خدا بیدار مانده و از خوف او گریسته باشد. عقل معاش میگوید که شب هنگام خفتن است اما عشق میگوید: چگونه میتوان خفت وقتی که جهان ظلمتکدهی کفرآبادی است که در آن احکام حق مورد غفلت است؟ چگونه میتوان خفت و جهان را در کف جهال و قدارهبندها رها کرد؟ عقل معاش میگوید که شب هنگام خفتن است، اما عقل معاد میگوید که بیدار باش!
شهید آوینی