سرگرمی و طنز ورزشی کارتون و انیمیشن علم و فن آوری خودرو و وسایل نقلیه آموزش موسیقی و هنر اخبار و سیاست حیوانات و طبیعت بازی حوادث مذهبی
در ادامه پست قبلی ازم خواستید این ویدیو رو هم بزارم.
خب این ویدیو هم زیرنویس انگلیسی داره ولی برای اونایی که متوجه نمیشن خلاصه ای ازشو میگم.

در ابتدا میگه تماشاچیایی میبینم که شبیه دلقک هستن. چیزایی که میبینه در کشورای غربی هست ( کره نیست). پشت میله های بزرگ آهنی زندانی شده. اون انسان نیست بلکه حیوانه. یک ببر. اسمش "متیو" هست. احساس درد میکنه ، دلقک ها بهش اجازه نمیدن ازاد باشه. ( اینجا قسمتیه که به گریه میفته) واقعا از اون آدما متنفره.( اینجا قسمته که گریه بقیه هم درمیاد) دلش میخواد اونجا رو ترک کنه. از اجراهاش در سیرک تعریف میکنه ؛ کلی آدم مقابلش هستن ، همه جا آتش هست ، اونا با آتش مدام تهدیدش میکردن. هر روز پشت میله ها زندانی بود. وقتی به حرف آدما گوش نمیداد اونو میزدن. خیلی درد داشت ( و باز هم گریه) لطفا، من میخوام اینجا رو ترک کنم. دلم میخواست فرار کنم ولی جرعتشو نداشتم. وقتی ۱۴ سالش بود، بعد از اجرا وارد قفسش شد و مُرد.
و در اخر دوست داره کسایی که مثل متیو زندگی کردن ، با شنیدن اهنگ هاش در این زندگی شاد بشن .

__________________
یه چیزی توی این ، ذهنمو خیلی درگیر کرد . هیچ وقت ما انسان ها خودمونو جای حیوان ها تصور نمیکنیم همینم باعث میشه برای شادی خودمون اونا رو اذیت کنیم. تصور زندگی دوباره همچین بد هم نیست ، طوری با همه خوب باش که گویا توی زندگی بعدی قراره اون تو باشی.