در حال بارگذاری ویدیو ...

وقتی اس اس تو ایرانن و دارن با شما تو پارک قدم میزنن و دستشوییشون میگره و با یه دستشویی ایرانی مواجه میشن!!!!!!!!!

۶ نظر
گزارش تخلف
...بعد ازاین ناز جون صدام کنید....Sshys.....my love is HEO YOUNG SAENG

وقتی اس اس تو ایرانن و دارن با شما تو پارک قدم میزنن و دستشوییشون میگره و با یه دستشویی ایرانی مواجه میشن!!!!!!!!!

هیون: در حالی که داره شاخ در میاره میاد بیرون و وقتی شما بهش میگید چی شده؟ میگه:اینجا چرا این شکلی بود؟
شما میگید: چه شکلی؟ میگه یه سوراخ عجیب اون جا بود که توش پر بود و بوی بدی هم داشت مشکوکههههههههههه ........

جونگی:میاد بیرون و به هیونگ که بغل شما وایستاده میگه :اااااااا هیونگ زشتهههههههههه چرا پوشکتو انداختی اون جا؟
وبعد به شما نگاه میکنه و میگه : بیا یه لطفی کن طرز استفاده ی اینو به من یاد بده

یونگی: بعد یه ساعت بر میگرده رو به شما میگه بهت گفتم توالت رو نشونم بده چرا منو آوردی موزه؟ خب البته بد نبود یکی نشسته بود اونجا پول میگرفت منم یه پولی دادم و رفتم تو نمیدونی که واسه دیدن هر اثر باید کلی صف وایمیستادی!!!

کیو: بعد کلی زمان میاد و میگه با هر بدبختی بود ازش استفاده کردم و وقتی شما میگید چرا اینقدر طولش دادی؟ میگه:
آخه کلی خاطره اون جا بود و هر کی هم پایین خاطرش اسمشو نوشته بود و نوشته بود شمام خاطرتو بنویس تا خودکار گیر بیارم طول کشید

هیونگ: هر چقدر وایمیستید نمیاد آخرش میبینید خلوته میرید دم در توالت و میگید چرا نمیای بیرون؟؟؟
اونم با بغض میگه : اینجا دستمال ندارههههههههههه!!!!!!!!!!!

نظرات (۶)

Loading...

توضیحات

وقتی اس اس تو ایرانن و دارن با شما تو پارک قدم میزنن و دستشوییشون میگره و با یه دستشویی ایرانی مواجه میشن!!!!!!!!!

۸ لایک
۶ نظر

وقتی اس اس تو ایرانن و دارن با شما تو پارک قدم میزنن و دستشوییشون میگره و با یه دستشویی ایرانی مواجه میشن!!!!!!!!!

هیون: در حالی که داره شاخ در میاره میاد بیرون و وقتی شما بهش میگید چی شده؟ میگه:اینجا چرا این شکلی بود؟
شما میگید: چه شکلی؟ میگه یه سوراخ عجیب اون جا بود که توش پر بود و بوی بدی هم داشت مشکوکههههههههههه ........

جونگی:میاد بیرون و به هیونگ که بغل شما وایستاده میگه :اااااااا هیونگ زشتهههههههههه چرا پوشکتو انداختی اون جا؟
وبعد به شما نگاه میکنه و میگه : بیا یه لطفی کن طرز استفاده ی اینو به من یاد بده

یونگی: بعد یه ساعت بر میگرده رو به شما میگه بهت گفتم توالت رو نشونم بده چرا منو آوردی موزه؟ خب البته بد نبود یکی نشسته بود اونجا پول میگرفت منم یه پولی دادم و رفتم تو نمیدونی که واسه دیدن هر اثر باید کلی صف وایمیستادی!!!

کیو: بعد کلی زمان میاد و میگه با هر بدبختی بود ازش استفاده کردم و وقتی شما میگید چرا اینقدر طولش دادی؟ میگه:
آخه کلی خاطره اون جا بود و هر کی هم پایین خاطرش اسمشو نوشته بود و نوشته بود شمام خاطرتو بنویس تا خودکار گیر بیارم طول کشید

هیونگ: هر چقدر وایمیستید نمیاد آخرش میبینید خلوته میرید دم در توالت و میگید چرا نمیای بیرون؟؟؟
اونم با بغض میگه : اینجا دستمال ندارههههههههههه!!!!!!!!!!!