بانو فرح مهاجر ـ مسبب / Afkham Mohajer - Mosabeb
در این حال مستی صفا کردم
تو را ای خدا من صدا کردم
از این روزگاری که من دیدم
چه شبها خدایا خدا کردم
نهادم سر سجده بر خاکت
به درگاهت امشب دعا کردم
که از من نگیری صفای دلم را
به راه محبت تو دانی خدایا چهها کردم
....................
سبب گر بسوزد مسبب تو هستی
سبب ساز این جهان تویی
ز دست که آید که دستم بگیرد
مرا سایه امان تویی
سبب گر بسوزد مسبب تو هستی
سبب ساز این جهان تویی
ز دست که آید که دستم بگیرد
مرا سایه امان تویی
................
شرار عمر فانیم من فروغ جاودان تویی تو
نشان ناتوانیم من توان بی نشان تویی تو
تو شور عشقم داده ای مرا تو رسوا کرده ای
به کوی اهل دل مرا تو مست و شیدا کرده ای
کجا روم که چاره ساز ای خدا تویی
نیاز هر چه بی نیاز ای خدا تویی
نظرات