مداحی چه بگویم نگفته هم پیداست - فاطمیه 1404 حاج محمود کریمی
چه بگویم؟! نگفته هم پیداست
غم این عشق مگر یکی و دوتاست
به همم ریخته است گیسویی
به همم ریخته است مدّتهاست
یا برگرد یا آن دل را برگردان
یا بنشین یا این آتش را بنشان
آه ای جان! آخر تا کی سرگردان
آه ای جان! آه ای جان
چه امیدی پس از تو در دلهاست
همه گویند: عمر دست خداست
ترسم از زندگی بعد از توست
مثل لبتشنهای که در صحراست
یا روح من را بیرون کن از تن
یا برگرد کهاین ماندن شد جانکندن
دلتنگم؛ عشق من
چه بساطی شده است در خانه
همه شمع و علی است پروانه
بوی خون است روی دست من
بوی یاس است بر روی شانه
یا در خانه با زینب گریانم
یا شبها در کوچه سرگردانم
میبینی حیرانم
چه عزایی شدهاست هرشب من
روضهی توست مانده بر لب من
که قرار من و تو ای بانو
لحظهی التماس زینب من
یا برگرد یا آن دل را برگردان
یا بنشین یا این آتش را بنشان
آه ای جان! آخر تا کی سرگردان
آه ای جان! آه ای جان
یا اباالفضل! برادرت تنهاست
تیر و نیزه مگر یکی و دوتاست
به همم ریخته است فرق سرت
سر تو روی شانهی زهراست
میمانی با پیکر صدپاره
میمانم سرگردان و آواره
میمیرد شیرخواره
باد گرمی وزید در گودال
شمر آمد پرید در گودال
به روی سینهی حسین نشست
خنجرش را کشید در گودال
یا بردار از روی حنجر، دشنه
یا تر کن لبهای این لبتشنه
واویلا! واویلا
نظرات