مهرداد آسمانی - شطرنج / Mehrdad Asemani - Shatranj
گفتی برو گفتم به چشم این بود کلام آخرین
گفتی خداحافظ تو گفتم همین گفتی همین
گریه نکردم پیش تو با اینکه پرپر میزدم
با خون دل از پیش تو رفتمو باز نیومدم
بازی عشق تو رو جانانه باختم
مثه بازندهٔ خوب مردانه باختم
همهٔ ثروت من تحفهٔ درویش
نفسم بود که به تو شاهانه باختم
............................
لبخند آخرین من دروغ معصومانه بود
برای پنهان کردن داغ دل ویرانه بود
من مات مات از بازی شطرنج عشق می آمدم
شاه مهرهٔ دل رفته بود من لاف بردن میزدم
من لاف بردن میزدم
قلعهٔ دل، اسب غرور، لشکر تار و مار عشق
دادم به ناز رخ تو این همه یادگار عشق
گفتم ببر هر چی که هست رقیب جَلد چیره دست
گفتی تو مغروری هنوز با فتح این همه شکست
با فتح این همه شکست
بازی عشق تو رو جانانه باختم
مثه بازندهٔ خوب مردانه باختم
همهٔ ثروت من تحفهٔ درویش
نفسم بود که به تو شاهانه باختم
نظرات