در حال بارگذاری ویدیو ...

ماجرای ازدواج دکتر محمد رضا عبدالهی با امیلیا Conanan

mohammad
mohammad

دکتر محمد رضا عبدالهی بقبل از انقلاب اسلامی در جمعیت هلال احمر شیر خورشید پزشک بودند و در تیم پزشکان فیلپینی امیلیا Conanan را پیدا می کند و با او آشنا می شود و ازدواج می کنند و املیا مسلمان می شود
و اکنون سه فرزند به نام های سیامک و سارا و سپیده دارد
سیامک خلبان
سیپده و سارا پزشک هستن
.من هم سال 1356 به دنبال دعوت بین‌المللی کشور ایران از پزشکان برای فعالیت پزشکی و طبابت ، به ایران آمدم آن زمان پزشک عمومی بودم و دو سال دوره‌ی تحصیلی تخصصی زنان را گذرانده، موفق به کسب دیپلمه‌ی زنان و زایمان شدم در سال 57 با یک مرد ایرانی ازدواج کردم مرد ایرانی ایلامی. پس از ازدواج برای ادامه‌ی تحصیل به اتفاق به کشور فیلیپین برگشتیم و آن زمان تخصص زنان و زایمانم را به پایان رساندم و البته دوره‌ی تکمیلی آن را در دانشگاه تهران گذراندم.

*شما مسیحی بودید، صرف ازدواج با یک مرد ایرانی شما را مجبور به پذیرش دین اسلام کرد یا…

– (حرفم را ناتمام، قطع می کند) اجباری در کار نبود، اصلا تحکم و فشاری در کار نبود پذیرش دین اسلام برای من، دلخواسته، شیرین و لذت‌بخش بود اصلا برایم قابل تصور نیست که هم‌کیش و هم‌آیین شوهرم که خیلی دوستش دارم نباشم، من با وجود مسیحی و کشیش بودن خانواده و عمویم، پس از ازدواج، خودم تصمیم گرفتم که مسلمان شوم مسلمانی که دین و اعتقاداتش را بشناسد. به همین خاطر قبل از پذیرش، به مطالعه‌ی کتب مذهبی‌ای که مرحوم آیت‌الله حیدری به شوهرم معرفی کرده بود پرداختم و بسیار خوشحالم که با بصیرت و دانش از مسیحیت به دین اسلام وارد شدم.

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

ماجرای ازدواج دکتر محمد رضا عبدالهی با امیلیا Conanan

۰ لایک
۰ نظر

دکتر محمد رضا عبدالهی بقبل از انقلاب اسلامی در جمعیت هلال احمر شیر خورشید پزشک بودند و در تیم پزشکان فیلپینی امیلیا Conanan را پیدا می کند و با او آشنا می شود و ازدواج می کنند و املیا مسلمان می شود
و اکنون سه فرزند به نام های سیامک و سارا و سپیده دارد
سیامک خلبان
سیپده و سارا پزشک هستن
.من هم سال 1356 به دنبال دعوت بین‌المللی کشور ایران از پزشکان برای فعالیت پزشکی و طبابت ، به ایران آمدم آن زمان پزشک عمومی بودم و دو سال دوره‌ی تحصیلی تخصصی زنان را گذرانده، موفق به کسب دیپلمه‌ی زنان و زایمان شدم در سال 57 با یک مرد ایرانی ازدواج کردم مرد ایرانی ایلامی. پس از ازدواج برای ادامه‌ی تحصیل به اتفاق به کشور فیلیپین برگشتیم و آن زمان تخصص زنان و زایمانم را به پایان رساندم و البته دوره‌ی تکمیلی آن را در دانشگاه تهران گذراندم.

*شما مسیحی بودید، صرف ازدواج با یک مرد ایرانی شما را مجبور به پذیرش دین اسلام کرد یا…

– (حرفم را ناتمام، قطع می کند) اجباری در کار نبود، اصلا تحکم و فشاری در کار نبود پذیرش دین اسلام برای من، دلخواسته، شیرین و لذت‌بخش بود اصلا برایم قابل تصور نیست که هم‌کیش و هم‌آیین شوهرم که خیلی دوستش دارم نباشم، من با وجود مسیحی و کشیش بودن خانواده و عمویم، پس از ازدواج، خودم تصمیم گرفتم که مسلمان شوم مسلمانی که دین و اعتقاداتش را بشناسد. به همین خاطر قبل از پذیرش، به مطالعه‌ی کتب مذهبی‌ای که مرحوم آیت‌الله حیدری به شوهرم معرفی کرده بود پرداختم و بسیار خوشحالم که با بصیرت و دانش از مسیحیت به دین اسلام وارد شدم.