در حال بارگذاری ویدیو ...

♥ قسمت پنجم فیک رها شده ♥

۲ نظر گزارش تخلف
✦MŔ.ĴƐ♡И.♡ER✦ ♥ _ ♥ خیار نما ♥_♥
✦MŔ.ĴƐ♡И.♡ER✦ ♥ _ ♥ خیار نما ♥_♥

و خودم منم موهای قهوه ایه تیره با رده های طلایی چشمای درشت مشکی و دماغ متوسط و لبای کوچیک قلوه ای همینجوری داشتم انالیز میکردم که یه بنده خدایی شاتاراق زد تو سرم .......................
من : هووووییی گوسفند چرااا میزنییی ...؟!
رز : درد بگیری پاشو گمشو بریم اشپز خونه تا این مدیره سر کلش پیدا نشده ...
من : خوب باو اومدم ولی باید صبر کن این یوجینم بیادش ....
یوتا : اه باز این دختره غر غروی از خود راضی .... اینو برا چی میخواین ببرینش ...
من : چمدونم مدیر گفت
جسیکا : اوه پس ما باید مواظبشون باشیم که یه وقت ناخوناشون خراب نشه
هممون خندیدیم که سرو کله ی این یوجین پیدا شد
یوجین : به چی میخندین ...؟؟!
رز : هیچی خانم بفرمایید اشپز خونه منتظره
ریز خندیدم با بچه ها راه افتادیک سمت اشپزخونه خوب جونم براتون بگه این یوجین خانم هم یه دختره بسی افاده ایه چهار تا دوستم داره از خودش بدتر از بسم چاپلوسه و میره زیراب بقیه رو میزنه مدیر خیلی دوسش داره برا همین کار خاصی بهش نمیده امروزم که با ما اومده بخاطر اینه که میدونه این نره خر کار زیادی انجام نمیده و اخرش همه ی کارا میوفته کردن خودمون چهارتا ماهم که بریم اعتراض کنیم اعتراضمون وارد نیست ....... ای خداااا چو کنیم که از روز ازل شانس نداشتیم
رز : خوب بیاین تقسیم کار کنیم ... دونفر میخوایم ظرفای دیروزو بشورن
من : سنگ کاغذ قیچی میکنیم
رز : اوکی بیاین سنگ کاغذ قیچی ، فقط سنگ و کاغذ بیارین
من : کاغذ
رز : کاغذ
یوجین : سنگ
یونا : سنگ
جسیکا : سنگ
خخ من و رز با هم بردیم و خوب بیاین یه محاسبه ای بکنیم اگه یکاری کنم یوجین ببازه و بعد یونا رو بندازیم بهش مجبوره خودش تنها ظرفا رو بشوره چون یونا رو ویلچره و نمیتونه بلند شه اوکی حله
دستمو بردم پشت سرموبهشون قیچی نشون دادم اگه یوجین کاغذ بیاره حله که به احتمال 99 درصد کاغذ میاره چون که من بهش میگم یجور ضایعی که یوجین فک کنه دارم به بچه ها تقلب میرسونم صداشون کردم که اونم برگشت منم کاغذ و نشون دادم یه لبخند ملیح زد خخ باوش صب کن تا ببری فرزندم
من : خوب شروع میکنیم سنگ کاغذ قیچی
جسیکا : قیچی
یونا :قیچی
یوجین........................: کاغذ
با یه لبخند پیروز مندانه به دست یوجین نگاه کردم هرچی خدا بهش قد و اخلاق گند داده بود ولی مغز نداده بود
یوجین : اه ه ه ه این چه وعضشه اصلا من قبول ندارم شما تقلب کردین

نظرات (۲)

Loading...

توضیحات

♥ قسمت پنجم فیک رها شده ♥

۱۶ لایک
۲ نظر

و خودم منم موهای قهوه ایه تیره با رده های طلایی چشمای درشت مشکی و دماغ متوسط و لبای کوچیک قلوه ای همینجوری داشتم انالیز میکردم که یه بنده خدایی شاتاراق زد تو سرم .......................
من : هووووییی گوسفند چرااا میزنییی ...؟!
رز : درد بگیری پاشو گمشو بریم اشپز خونه تا این مدیره سر کلش پیدا نشده ...
من : خوب باو اومدم ولی باید صبر کن این یوجینم بیادش ....
یوتا : اه باز این دختره غر غروی از خود راضی .... اینو برا چی میخواین ببرینش ...
من : چمدونم مدیر گفت
جسیکا : اوه پس ما باید مواظبشون باشیم که یه وقت ناخوناشون خراب نشه
هممون خندیدیم که سرو کله ی این یوجین پیدا شد
یوجین : به چی میخندین ...؟؟!
رز : هیچی خانم بفرمایید اشپز خونه منتظره
ریز خندیدم با بچه ها راه افتادیک سمت اشپزخونه خوب جونم براتون بگه این یوجین خانم هم یه دختره بسی افاده ایه چهار تا دوستم داره از خودش بدتر از بسم چاپلوسه و میره زیراب بقیه رو میزنه مدیر خیلی دوسش داره برا همین کار خاصی بهش نمیده امروزم که با ما اومده بخاطر اینه که میدونه این نره خر کار زیادی انجام نمیده و اخرش همه ی کارا میوفته کردن خودمون چهارتا ماهم که بریم اعتراض کنیم اعتراضمون وارد نیست ....... ای خداااا چو کنیم که از روز ازل شانس نداشتیم
رز : خوب بیاین تقسیم کار کنیم ... دونفر میخوایم ظرفای دیروزو بشورن
من : سنگ کاغذ قیچی میکنیم
رز : اوکی بیاین سنگ کاغذ قیچی ، فقط سنگ و کاغذ بیارین
من : کاغذ
رز : کاغذ
یوجین : سنگ
یونا : سنگ
جسیکا : سنگ
خخ من و رز با هم بردیم و خوب بیاین یه محاسبه ای بکنیم اگه یکاری کنم یوجین ببازه و بعد یونا رو بندازیم بهش مجبوره خودش تنها ظرفا رو بشوره چون یونا رو ویلچره و نمیتونه بلند شه اوکی حله
دستمو بردم پشت سرموبهشون قیچی نشون دادم اگه یوجین کاغذ بیاره حله که به احتمال 99 درصد کاغذ میاره چون که من بهش میگم یجور ضایعی که یوجین فک کنه دارم به بچه ها تقلب میرسونم صداشون کردم که اونم برگشت منم کاغذ و نشون دادم یه لبخند ملیح زد خخ باوش صب کن تا ببری فرزندم
من : خوب شروع میکنیم سنگ کاغذ قیچی
جسیکا : قیچی
یونا :قیچی
یوجین........................: کاغذ
با یه لبخند پیروز مندانه به دست یوجین نگاه کردم هرچی خدا بهش قد و اخلاق گند داده بود ولی مغز نداده بود
یوجین : اه ه ه ه این چه وعضشه اصلا من قبول ندارم شما تقلب کردین