دیدی اخرش چیکار کردی … ¿.
دیدی چی از من ساختی …
دیدی باهام چیکار کردی …
دیدی اخرش هم اینطوری شد …
دیدی با اعتمادم چیکار کردی …
دیدی با مهربونیم چیکار کردی …
دیدی چطوری ازم سواستفاده کردی …
دیدی همه این اتفاقات افتاد …
بلاخره دیدی ؟
حتی باورت میشد …
چطور تونستید این کارو بکنید …
چطوری یه نفر رو اینطوری ساختید …
اون حرفات …
همش دروغ بود نه ؟
از اون تظاهر بود …
همچی یه بازی بود …
منم عروسک تو که برات بازی کنم …
اما منم احساس داشتم …
منم حق داشتم …
دیگه نمیتونم به اونی که بودم برگردم …
خوشحالی ؟ اره خیلی خوشحالی …
من تموم شدم …
مثل گلی که پژمرده و دیگه ارزش نداره …
ولی منم یه روزی گل بودم …
با من چیکار کردید …
با کسی که عاشق حرف زدن بود …
حالا از سکوت هم متنفرم …
من که همیشه دلم میخواست باشم …
من که همیشه امید داشتم …
حالا …
نه امیدی …
نه دوستی …
نه حرفی …
چطور تونستی …
من حقم این نبود …
تو هیچی از من نمیدونستی …
تو توی شرایط من نبودی …
تو هیچوقت دوست من نبودی …
متاسفم …
ولی من میرم از این دنیا …
شاید اونجا حالم بهتر باشه …
میدونم هیچ اهمیتی نداره …
ولی گفتم که بدونی دارم از دنیا میرم …
خداحافظ …
2025/11/29
نظرات (۸)