قرائت سوره قدر توسط حاج غلامرضا میرزا زاده آخوندی پدر شهید رحمان میرزا زاده
درباره شهدای تخریب (هفت تن آل صفا) عملیات والفجر ۸ تمام شده بود. گران هم تمام شده بود! البته برای صدام! او اروندرود (یا به قول خودش؛ شط العرب) را از دست داده بود... کار مین گذاری که تمام شد، بچههای تخریب هم به مرخصی رفتند. رسم بود بین رزمندگان؛ که قبل از دیدن خانواده خودشان، به دیدار خانواده همسنگران شهیدشان میرفتند.
ما هم به دیدار خانواده شهدای هفت تن آل صفا رفتیم؛ همان هفت شهید تخریبچی که حین مینگذاری مقابل خط دشمن، در اثر انفجار، تکه تکه شدند و به شهادت رسیدند.
اولین مقصدمان؛ خیابان نبرد تهران و دیدار با خانواده شهید رحمان میرزازاده بود.
پدر رحمان، به گرمی از همسنگران فرزند شهیدش استقبال کرد، اما موقع خداحافظی، فرماندهمان، شهید سید محمدزینال الحسینی، را کنار کشید و در گوشش چیزی گفت!
سید هم، محمدرضا جعفری را صدا زد و گفت: بیا جواب بده.
پدر شهید این بار، با صدایی که دیگر همهمان میشنیدیم، پرسید: برادر! مگر آدم چند تا پای راست دارد؟!
نظرات