در حال بارگذاری ویدیو ...

آهنگ کوبائی ساخته خوزه فرناندز guantanamera

۰ نظر گزارش تخلف
صفربوک
صفربوک

آهنگ کوبائی ساخته خوزه فرناندز guantanamera
مردی صادقم از سرزمینی که نخل در آن می‌روید

و می‌خواهم پیش از آنکه بمیرم

اشعارم را از قلبم بیرون بیفشانم.

شعرم به رنگ سبز روشن است

و به رنگ یاسمن سوزان،

شعرم گوزنی زخمی است

به جستجوی پناهگاهی در کوهسار.

می‌خواهم سرنوشتم را

با تهی دستان زمین یکی کنم

لالائی زمین برایم

از زمزمه دریا دلپذیرتر است.

به آنها طلای ناب عطا کن

که وقت گدازش، می‌تابد و می‌درخشد،

و به من، جنگل بی‌انتها،

وقتی که خورشید در آن غروب می‌کند.

هر ژانویه و ژوئن،

گل رُز سفید می‌کارم برای دوستی که دست صمیمیت به دستم می‌دهد

و برای نادوستان نابکار،

که قلبم را، که با آن زنده‌ام، جریحه دار می‌کنند،

نه خار و نه گَزَنه،

که رُز سفید می‌کارم.

آرزومندم دنیا را از دروازه طبیعی اش ترک کنم

با مرکبی پوشیده از برگهای سبز،

نه آنکه در تاریکی بگذارندم

همچون خائنان.

من زیبایم

و همچون زیبایان، رو به سوی آفتاب خواهم مُرد.

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

آهنگ کوبائی ساخته خوزه فرناندز guantanamera

۰ لایک
۰ نظر

آهنگ کوبائی ساخته خوزه فرناندز guantanamera
مردی صادقم از سرزمینی که نخل در آن می‌روید

و می‌خواهم پیش از آنکه بمیرم

اشعارم را از قلبم بیرون بیفشانم.

شعرم به رنگ سبز روشن است

و به رنگ یاسمن سوزان،

شعرم گوزنی زخمی است

به جستجوی پناهگاهی در کوهسار.

می‌خواهم سرنوشتم را

با تهی دستان زمین یکی کنم

لالائی زمین برایم

از زمزمه دریا دلپذیرتر است.

به آنها طلای ناب عطا کن

که وقت گدازش، می‌تابد و می‌درخشد،

و به من، جنگل بی‌انتها،

وقتی که خورشید در آن غروب می‌کند.

هر ژانویه و ژوئن،

گل رُز سفید می‌کارم برای دوستی که دست صمیمیت به دستم می‌دهد

و برای نادوستان نابکار،

که قلبم را، که با آن زنده‌ام، جریحه دار می‌کنند،

نه خار و نه گَزَنه،

که رُز سفید می‌کارم.

آرزومندم دنیا را از دروازه طبیعی اش ترک کنم

با مرکبی پوشیده از برگهای سبز،

نه آنکه در تاریکی بگذارندم

همچون خائنان.

من زیبایم

و همچون زیبایان، رو به سوی آفتاب خواهم مُرد.

موسیقی و هنر