* پیدا کن شبو مثل من *
دلم یک غریبه میخواهد خیلی غریبه آنقدر که فقط گوش شنوای حرفهام باشد بدون هرگونه سوگیری و قضاوتی. بدون آنکه بداند چه کسی هستم و از کدام سرزمین !
بدون آنکه چرایی کارها و حرفها و رفتارهام برایش مهم باشد.
دلم یک غریبه میخواهد که روبرویش بنشینم و فقط حرف بزنم. از تمام چیزهایی که نمیتوان از آنها با کسی حرف زد، از تمام احساسات خارق العاده ای که دارم ، تمایلاتی که در هزارتوی دلم پنهان کرده ام و تصورات عجیبی که از آدمها و جهان دارم .
من حرف بزنم و او گوش کند، من گلایه کنم از همه چیز و او فقط سکوت کند ، من بغض کنم و او بی آنکه بپرسد چرا دستانم را میان دستهاش بگیرد و سعی کند آرامم کند. من بزنم زیر گریه، بی آنکه بترسم ضعیف خطاب شوم از تمام ترسها کدورتها و دلتنگیهام حرف بزنم و او فقط تماشا کند.
دوست دارم غریبه ای پذیرای تمام بخشهای سرکوب شده ی وجودم باشد پذیرای تمام دردهایی که ابراز نکردم، حرفهایی که نگفتم و بغضهایی که برای حفظ ظاهر بلعیدم . دوست دارم میان بازوان یک غریبه به اندازه ی هزار سال گریه کنم.
آرام که شدم به یکدیگر لبخند بزنیم و برای همیشه از هم دورشویم و هرگز دوباره حتی از روی اتفاق به هم برخورد نکنیم و او هرگز دلش نخواهد بداند من چه کسی بودم از کجا می آمدم و برای چه اینقدر دلم گرفته بود.
طوفان _
چون هم متن دلنشین بود هم آهنگ ❤️
نظرات (۳۸)