در حال بارگذاری ویدیو ...

❤داستان وونهو از گروهmonsta x❤درخواستی مریم خانومی❤

۳ نظر گزارش تخلف
Nazz_bano
Nazz_bano

سوهی:ای بابا_چرامتوجه نیستین؟من متن و حفظ نیستم نمیدونم باید چیکار کنم اینجوری که نمیشه بهم یکم وقت بدین متن و بخونم بفهمم تو این قسمت اصل ماجرا چیه اصن؟
کارگردان:صددفه گفتم متن و خونه یادمیگیرن نه موقع ضبط الانم جریمت اینه که هی اشتباه کنی وسط این بارون مصنوعی موش ابکشیده بشی تا یادت بمونه وظیفت چیه
سوهی:اخه.....
کارگردان:همه اماده این؟میریم واسه ضبط حرف بسه همه سر جاهاشون سریع سریع_وونهو خشکت نزنه چترتو برداربیازیربارون
وونهو نمیتونست این وضعوتحمل کنه دلش نمیخواست کسی که دوسش داره اینجوری جلوی همه ضایع بشه و الانم مجبورباشه زیر اب بمونه_اگه سرما بخوره_اگه مریض بشه_ای خدا_چیکارکنم؟
کارگردان:دوربین _صدا_حرکت
سوهی سرجاش خشکش زده بود_حق داشت اصن خبرنداشت ماجراازچه قراره_کارگردان کات دادو با حرص به سوهی نگاه کرد سوهی خیلی ناراحت بود و از اون بیشتر وونهویی که کسی از دلش خبرنداشت_منشی صحنه:سوهی تو توی بارونی وونهو میادسمتت برات چتر میگیره تو میگی بروکنارحوصله تو یکی روندارم رئیسم به اندازه کافی رو اعصاب هست تو نباش_امروز حوصله ی طعنه هاتوندارم_به اندازه کافی چاپلوسیشو کردی_ لطفا_برو_بقیه ش با وونهوئه
سوهی زیر لب غر غر میکنه واقعا هم رواعصابه رئیسم
کارگردان:شنیدم چی گفتی_دوربین_صدا_حرکت
سوهی شروع کرد به گریه و وونهو دنبالش دوید بهش که رسید سوهی دیالوگاشو گفت و موعای خیسشو از پیشونیش کنارزد_وونهو کمی ازش فاصله گرفت زیر چتر ایستاده بود_چرا نمیتونست دیالوگاشو بگه؟چراجلوی این دختر اینقدر ضعیف میشد و کم میاوورد؟یعنی کی وقتشه که بهش اعتراف کنه؟خودشم ازاینهمه رازداری خسته شده بود_توفکربودکه کارگردان داد زد:وونهو؟خوابیدی؟یانکنه تو هم متن و حفظ نکرده اومدی سر صحنه؟
بازهم به سوهی تیکه انداخت_همه ریز ریز میخندیدن فقط وونهو و سوهی داشتن حرص میخوردن_سوهی ازکارگردان_وونهو از ناراحتی سوهی
وونهو:نه نه حفظم_معذرت میخوام یباردیگه بریم
(سه دو یک حرکت)
سوهی کارش تموم شده بود و بازم نوبت به وونهورسیده بود_تصمیمشوگرفته بود_دیگه نمیتونست خودشوبه بیتفاوتی بزنه_دیگه نمیتونست این عشق یه طرفه رو تحمل کنه_بایدبهش میگفت_بایدتمومش میکرد_همینجا_توهمین لحظه
وونهو:نمیخوام طعنه بزنم_نمیخوام پیش رئیس چاپلوسی کنم_نمیخوام نمک رو زخمت بپاشم_ایندفه فرق داره_گفتنش واسم سخته اینکه ازکی شروع شد یا چرا و چطوریشو خودمم ادامه در کامنت اول

نظرات (۳)

Loading...

توضیحات

❤داستان وونهو از گروهmonsta x❤درخواستی مریم خانومی❤

۱۹ لایک
۳ نظر

سوهی:ای بابا_چرامتوجه نیستین؟من متن و حفظ نیستم نمیدونم باید چیکار کنم اینجوری که نمیشه بهم یکم وقت بدین متن و بخونم بفهمم تو این قسمت اصل ماجرا چیه اصن؟
کارگردان:صددفه گفتم متن و خونه یادمیگیرن نه موقع ضبط الانم جریمت اینه که هی اشتباه کنی وسط این بارون مصنوعی موش ابکشیده بشی تا یادت بمونه وظیفت چیه
سوهی:اخه.....
کارگردان:همه اماده این؟میریم واسه ضبط حرف بسه همه سر جاهاشون سریع سریع_وونهو خشکت نزنه چترتو برداربیازیربارون
وونهو نمیتونست این وضعوتحمل کنه دلش نمیخواست کسی که دوسش داره اینجوری جلوی همه ضایع بشه و الانم مجبورباشه زیر اب بمونه_اگه سرما بخوره_اگه مریض بشه_ای خدا_چیکارکنم؟
کارگردان:دوربین _صدا_حرکت
سوهی سرجاش خشکش زده بود_حق داشت اصن خبرنداشت ماجراازچه قراره_کارگردان کات دادو با حرص به سوهی نگاه کرد سوهی خیلی ناراحت بود و از اون بیشتر وونهویی که کسی از دلش خبرنداشت_منشی صحنه:سوهی تو توی بارونی وونهو میادسمتت برات چتر میگیره تو میگی بروکنارحوصله تو یکی روندارم رئیسم به اندازه کافی رو اعصاب هست تو نباش_امروز حوصله ی طعنه هاتوندارم_به اندازه کافی چاپلوسیشو کردی_ لطفا_برو_بقیه ش با وونهوئه
سوهی زیر لب غر غر میکنه واقعا هم رواعصابه رئیسم
کارگردان:شنیدم چی گفتی_دوربین_صدا_حرکت
سوهی شروع کرد به گریه و وونهو دنبالش دوید بهش که رسید سوهی دیالوگاشو گفت و موعای خیسشو از پیشونیش کنارزد_وونهو کمی ازش فاصله گرفت زیر چتر ایستاده بود_چرا نمیتونست دیالوگاشو بگه؟چراجلوی این دختر اینقدر ضعیف میشد و کم میاوورد؟یعنی کی وقتشه که بهش اعتراف کنه؟خودشم ازاینهمه رازداری خسته شده بود_توفکربودکه کارگردان داد زد:وونهو؟خوابیدی؟یانکنه تو هم متن و حفظ نکرده اومدی سر صحنه؟
بازهم به سوهی تیکه انداخت_همه ریز ریز میخندیدن فقط وونهو و سوهی داشتن حرص میخوردن_سوهی ازکارگردان_وونهو از ناراحتی سوهی
وونهو:نه نه حفظم_معذرت میخوام یباردیگه بریم
(سه دو یک حرکت)
سوهی کارش تموم شده بود و بازم نوبت به وونهورسیده بود_تصمیمشوگرفته بود_دیگه نمیتونست خودشوبه بیتفاوتی بزنه_دیگه نمیتونست این عشق یه طرفه رو تحمل کنه_بایدبهش میگفت_بایدتمومش میکرد_همینجا_توهمین لحظه
وونهو:نمیخوام طعنه بزنم_نمیخوام پیش رئیس چاپلوسی کنم_نمیخوام نمک رو زخمت بپاشم_ایندفه فرق داره_گفتنش واسم سخته اینکه ازکی شروع شد یا چرا و چطوریشو خودمم ادامه در کامنت اول