رمان انیمهای تنفس طوفان/typhoon breath_ پارت ۴۷:
من با هنگ+صب کن. یه لحظه اینجا چه خبره؟
کیویا-یعنی تو نمیدونی اینجا چه خبره؟
+خب الاغ اگه میدونستم میپرسیدم به نظرت؟جریان چیه؟ من گیج شدم!
کیویا-گیج بودی فرزندم!
+خفه!میگین چه خبره؟
کیویا با کلی ناز و اِفاده برگشت طرف یوتا.چن بار پلکاشو به هم زد و با ناز گفت- عشقم. خب بهش بگو جریان چیه دیگه! بهش بگو عاشق شدی!
یوتاسرشو بالا اورد و گفت -از اولش بگم؟
+نه از وسطش بگو طول نکشه! خو از اولش بگو دیگه!
یوتا-ام خب.فک کنم پارسال بود روز اول مدرسه. وقتی رفتم تو کلوب والیبال دیدمش .وارد کلوب که شدم. کفشامو گذاشتم تو جاکفشی. سرمو که بالا گرفتم.یهو دلم ریخت!
تو کل زمان صحبت یوتا،دراز هی عشوه خرکی میومد!اوهوقیافه رو! حالا فهمیدم چرا این بی خاصیت اینقد بین دخترا محبوبه!اصن یه جوری با ناز و کرشمه رفتار میکرد که من خودم به شخصه یه لحظه عاشقش شدم!درحالی که دراز رو مینگریستم گفتم+ خب ادامه بده جذاب شد!
یوتا- اون زیبا ترین تصویر زندگی من بود اون موهای بور و کوتاه.چشمای رنگی و روشن.قد بلند و هیکل فوقالعادش.فقط تو یه نگاه دلمو دزدید!
با دستم کلمو خاروندم و گفتم+ وایسا یه دقه. من الان دوبا ره قاط زدم..تو( به یوتا اشاره کردم) عاشق این( بعد به کیویا اشاره کردم) شدی؟!._.
اینو که گفتم جمع ترکید! به طوری که این یومای میرغضب هم داشت میخندید! تنها کسی که به ظاهر نمیخندید شین بود که اونم کلش تا خشتکش رفته بود پایین و داشت میلرزید! رو آب بخندین! چی گفتممگه؟
یوتا زدتو کلم - آخه عقل کل تو رو چه حسابی میگی من عاشق این لندهور شدم؟
دوباره کلمو خاروندم+خب. وقتی تو داشتی زر زر میکردی این دراز بی خاصیت همش عشوه خرکی میومد.تازه کل توصیفاتت به کیویا میخورد!! موهاش که بور و کوتاهه.چشماش رنگی و روشنه قدش هم که ماشالا نردبون.هیکلش هم که اوووف!جون میده برای...
یوتا پرید وسط حرفم- ااا آدرین زشته خانواده نشسته اینجا!
+ببند!تو منحرفی! من میخاستم بگم جون میده برا اینکه بهش مشت بزنی._.
یوتا- آره جون خودت-_-
+خب حالا ول کن اینارو.. اگه تو عاشق دراز نشدی پس عاشق کی شدی؟
دوباره جمع ترکید...خو زهر مار! مگه من چ میگم اینا هی عرعر میخندن؟
یوتا- خانم آیکیو!من شیزوکو رو میگفتم!
یهو زل زدم به شیزوکو که از خنده پخش صندلی شده بود!
رومو کردم سمت یوتا+ جدی؟
یوتا با یه لبخند ژََکوند-جدی!
+بگو جون من؟
یوتا با همون لبخندش-جون من!
نظرات (۷)