در حال بارگذاری ویدیو ...

وقایع روز نهم محرم سال 61 هجری قمری

Li In Suk - #طوفان_الاقصی * زن ، عفت ، افتخار - مرد ، عزت ، اقتدار*

عبیدالله ابن زیاد، شمربن ذی الجوشن را با نامه‌ای برای عمر بن سعد به کربلا فرستاد. در روز نهم محرم ‌الحرام سال 61 هجرى قمرى، شمربن ذی الجوشن، با چهار هزار نفر همراه با نامه‌ای از ابن زیاد به عمر بن سعد مبنی بر جنگیدن با امام حسین (ع) و قتل ایشان، وارد کربلا شد. شمر هنگام ورود به کربلا نامه را به عمر بن سعد رساند و ابن زیاد برای او چنین نوشته بود:
«اما بعد؛ من تو را نفرستادم از حسین دفاع کنی و با او مسامحه کاری کنی و وعده زندگانی به او بدهی و از طرف او نزد من عذر خواهی کنی و شفاعت نمایی. ببین اگر حسین و اصحابش به من تسلیم شوند، آن‌ها را بی‌جنگ بفرست و اگر سر باز زدند بر آن‌ها یورش بر، تا همه را بکشی و پاره پاره کنی که مستحق آنند و اگر حسین کشته شد، اسب بر سینه و پشتش بتاز که مستحق آن است؛ زیرا ناسپاس و ستمکار است. گرچه پس از مرگ، این کار به او زیانی ندارد ولی من با خود گفتم که اگر کشتمش چنین کنم، اگر تو امر ما را اجرا کردی پاداش شنوا و فرمانبر به تو دهیم و اگر نپذیری، از کار ما و لشکر ما بر کنار شو و همه را به شمر بن ذی الجوشن واگذار که دستور خود را به او دادیم، والسلام».
در این روز شمر آمد و برابر اصحاب حسین (ع) ایستاد و فریاد زد: خواهر زادگان ما کجایند؟ عباس و جعفر و عبدالله و عثمان پسران علی ابن ابیطالب (ع) پیش او رفتند و گفتند: چه می‌خواهی؟ گفت: شما خواهر زادگان من در امانید. آن جوانان به او گفتند: لعنت بر تو و بر امانت، ما را امان می‌دهی و زاده رسول الله در امان نیست؟
"ملهوف" گوید: در روایتی عباس (ع) به او فریاد زد: دستانت بریده باد، بد امانی برای ما آوردی، ای دشمن خدا! به ما دستور می‌دهی که برادر و آقای خود، حسین(ع) را بگذاریم و از لعینان و لعین زادگان اطاعت کنیم؟
امام حسین(ع) به اصحاب فرمودند: خیمه‌های خود را نزدیک هم کنند و خیمه‌های مردان را در جلو خیمه‌های زنان قرار دهند و در پشت خیمه‌ها گودالی کندند و هیزم و نی در آن ریختند و آتش افروختند تا لشکر دشمن نتواند از پشت خیمه‌ها به سوی خیمه‌ها هجوم بیاورد.
ادامه در نظرات...

نظرات (۱)

Loading...

توضیحات

وقایع روز نهم محرم سال 61 هجری قمری

۱۳ لایک
۱ نظر

عبیدالله ابن زیاد، شمربن ذی الجوشن را با نامه‌ای برای عمر بن سعد به کربلا فرستاد. در روز نهم محرم ‌الحرام سال 61 هجرى قمرى، شمربن ذی الجوشن، با چهار هزار نفر همراه با نامه‌ای از ابن زیاد به عمر بن سعد مبنی بر جنگیدن با امام حسین (ع) و قتل ایشان، وارد کربلا شد. شمر هنگام ورود به کربلا نامه را به عمر بن سعد رساند و ابن زیاد برای او چنین نوشته بود:
«اما بعد؛ من تو را نفرستادم از حسین دفاع کنی و با او مسامحه کاری کنی و وعده زندگانی به او بدهی و از طرف او نزد من عذر خواهی کنی و شفاعت نمایی. ببین اگر حسین و اصحابش به من تسلیم شوند، آن‌ها را بی‌جنگ بفرست و اگر سر باز زدند بر آن‌ها یورش بر، تا همه را بکشی و پاره پاره کنی که مستحق آنند و اگر حسین کشته شد، اسب بر سینه و پشتش بتاز که مستحق آن است؛ زیرا ناسپاس و ستمکار است. گرچه پس از مرگ، این کار به او زیانی ندارد ولی من با خود گفتم که اگر کشتمش چنین کنم، اگر تو امر ما را اجرا کردی پاداش شنوا و فرمانبر به تو دهیم و اگر نپذیری، از کار ما و لشکر ما بر کنار شو و همه را به شمر بن ذی الجوشن واگذار که دستور خود را به او دادیم، والسلام».
در این روز شمر آمد و برابر اصحاب حسین (ع) ایستاد و فریاد زد: خواهر زادگان ما کجایند؟ عباس و جعفر و عبدالله و عثمان پسران علی ابن ابیطالب (ع) پیش او رفتند و گفتند: چه می‌خواهی؟ گفت: شما خواهر زادگان من در امانید. آن جوانان به او گفتند: لعنت بر تو و بر امانت، ما را امان می‌دهی و زاده رسول الله در امان نیست؟
"ملهوف" گوید: در روایتی عباس (ع) به او فریاد زد: دستانت بریده باد، بد امانی برای ما آوردی، ای دشمن خدا! به ما دستور می‌دهی که برادر و آقای خود، حسین(ع) را بگذاریم و از لعینان و لعین زادگان اطاعت کنیم؟
امام حسین(ع) به اصحاب فرمودند: خیمه‌های خود را نزدیک هم کنند و خیمه‌های مردان را در جلو خیمه‌های زنان قرار دهند و در پشت خیمه‌ها گودالی کندند و هیزم و نی در آن ریختند و آتش افروختند تا لشکر دشمن نتواند از پشت خیمه‌ها به سوی خیمه‌ها هجوم بیاورد.
ادامه در نظرات...

مذهبی