جزای آزار رساندن را به چشم دیدم!

AZURDAN
AZURDAN

این قسمت:مادرانه، تجربه گر: خانم زهرا قدیری فر
زندگی پس از زندگی | فصل پنجم | قسمت دهم

- بدحالی در شب اول و تشخیص ندادن پرستاران بخش و اهمیت ندادن به موضوع تا صبح که دوباره بیهوش شدن و مشاهده خاله که با سر و صدا پزشکی را از اتاقی دیگر به داخل اتاق کشاندن و اقدامات فوریتی آن پزشک برای جلوگیری از خونریزی داخلی و اطلاع دادن تلفنی به دکتر معالج خودم برای آمدن به بیمارستان و انجام مجدد عمل جراحی
- از هوش رفتن مجدد موقع انتقال به قسمت انتظار اتاق عمل و بصورت یک نگاه درآمدن و مشاهده بی توجهی پرستاران به پس شدن ملحفه از روی پاها و ناراحتی و فریاد کشیدن از اینکه پاها بصورت برهنه توسط افرادی که از جلوی آن قسمت عبور می کردند قابل مشاهده است ولی متاسفانه هیچکس صدای مرا نمی شنید و توجه نمی کرد
- مشاهده پزشک جراح که اول بالای سرم بسم الله گفت و بعد کارش را شروع کرد. بعدها که با ایشان صحبت کردم گفت من قبل از شروع عمل، برای زنده ماندن تو نذر کردم

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

جزای آزار رساندن را به چشم دیدم!

۰ لایک
۰ نظر

این قسمت:مادرانه، تجربه گر: خانم زهرا قدیری فر
زندگی پس از زندگی | فصل پنجم | قسمت دهم

- بدحالی در شب اول و تشخیص ندادن پرستاران بخش و اهمیت ندادن به موضوع تا صبح که دوباره بیهوش شدن و مشاهده خاله که با سر و صدا پزشکی را از اتاقی دیگر به داخل اتاق کشاندن و اقدامات فوریتی آن پزشک برای جلوگیری از خونریزی داخلی و اطلاع دادن تلفنی به دکتر معالج خودم برای آمدن به بیمارستان و انجام مجدد عمل جراحی
- از هوش رفتن مجدد موقع انتقال به قسمت انتظار اتاق عمل و بصورت یک نگاه درآمدن و مشاهده بی توجهی پرستاران به پس شدن ملحفه از روی پاها و ناراحتی و فریاد کشیدن از اینکه پاها بصورت برهنه توسط افرادی که از جلوی آن قسمت عبور می کردند قابل مشاهده است ولی متاسفانه هیچکس صدای مرا نمی شنید و توجه نمی کرد
- مشاهده پزشک جراح که اول بالای سرم بسم الله گفت و بعد کارش را شروع کرد. بعدها که با ایشان صحبت کردم گفت من قبل از شروع عمل، برای زنده ماندن تو نذر کردم

مذهبی