در حال بارگذاری ویدیو ...

MMD-Free!ED

۱۵ نظر گزارش تخلف
♡chen♡xiumin♡
♡chen♡xiumin♡

امروز بدبخت شدم
اول که با هزار بدبختی بیدار شدم رفتم مدرسه
بعدشم که زنگ اول معلممون میخواست امتحان بگیره مثل این خر خونا نشستم خوندم ولی نگرفت بیشعور
زنگ دوم فقط به خاطر اینکه سرم پایین بود میخواست برام نمره منفی بذاره که فکر کنم یکی هم گذاشت -.-
زنگ سومم که حسنا تا تونست کرم ریخت اول که رو کل دست راستم نقاشی کرد بعدشم هی قلقلکم میداد اخر رفتم زیر میز نشستم
ظهرم که هی میخواستم بخوابم یا پرنیا میومد رو شکمم میپرید یا صدا جیغش بلند میشد وقتیم خوابیدم بعد نیم ساعت به خاطر گریه های پسر خالمو پرنیا از خواب پریدم
قبل از اینکه هم بیام اینجا مامانم تا تونست در مورد نما و کسایی که باهاشون میحرفم ازم اطلاعات گرفت ینی تا قدتونم پرسید بخصوص پسرا XD

نظرات (۱۵)

Loading...

توضیحات

MMD-Free!ED

۷ لایک
۱۵ نظر

امروز بدبخت شدم
اول که با هزار بدبختی بیدار شدم رفتم مدرسه
بعدشم که زنگ اول معلممون میخواست امتحان بگیره مثل این خر خونا نشستم خوندم ولی نگرفت بیشعور
زنگ دوم فقط به خاطر اینکه سرم پایین بود میخواست برام نمره منفی بذاره که فکر کنم یکی هم گذاشت -.-
زنگ سومم که حسنا تا تونست کرم ریخت اول که رو کل دست راستم نقاشی کرد بعدشم هی قلقلکم میداد اخر رفتم زیر میز نشستم
ظهرم که هی میخواستم بخوابم یا پرنیا میومد رو شکمم میپرید یا صدا جیغش بلند میشد وقتیم خوابیدم بعد نیم ساعت به خاطر گریه های پسر خالمو پرنیا از خواب پریدم
قبل از اینکه هم بیام اینجا مامانم تا تونست در مورد نما و کسایی که باهاشون میحرفم ازم اطلاعات گرفت ینی تا قدتونم پرسید بخصوص پسرا XD