استاد شجریان، تصنیف می دانم بدون ساز، دیده نشده در بزرگداشت مولانا دانشگاه تهران ۱۳۸۶ به گرد دل همی گــردی، چه خواهی کرد میدانم
دیده نشده ای از آواز استاد فقید محمدرضا شجریان در بزرگداشت مولانا دانشگاه تهران ۱۳۸۶ تصنیف میدانم بدون ساز
به گرد دل همی گــردی!! چه خواهی کرد میدانم…♪♪
چه خواهی کرد دل را؟؟ خون رُخ را زرد میدانم!!
یکی بازی برآوردی، که رُخت دل همی بُردی!!
چه خواهـی بعد از این بازی؟؟ دِگـــر آورد میدانــم…♪♪
به حق اشک گرم من! به حق آه سرد من!!
که گرمـــم پرس چون بینـی، که گرم از سرد میدانـم…!
مَرا دل سوزد و سینه! تو را دامن در این فرق است!
که سوز از سوز و دود از دود و درد از درد میدانم!!
به دل گویم که چون مردان، صــبوری کن! صــبوری کن…♪♪
دلـم گوید نه مردم نِی زن گَر از غــم…!
زِ زن تا مرد، میدانــم!!
دِلا چون گرد برخیزی زِ هـر بادی!!
نمیگفتی که از مردی، برآوردن زِ دریا گرد میدانــم!!
برآوردن زِ دریا گرد میدانــم…♪♪
نظرات