در حال بارگذاری ویدیو ...

فن فیکشن نیلوینک پارت ششم درخواستی

۰ نظر گزارش تخلف
Nazz_bano
Nazz_bano

هنوز به بیمارستان نرسیده صدای خبرنگارا رو میتونست بشنوه
اونازودتر رسیده بود و دنیل دلش میخواست همشونو از وسط نصف کنه
ولی با یاد جیهون تمام فکرای دیگه ای ک تو ذهنش بود از بین میرفت واسه همین با اخرین توانش به سمت بیمارستان دوید و خودشو به اتاق جیهوندرسوند
نفس نفس میزد و به هوا نیاز داشت ولی هواش رو تخت دراز به دراز افتاده بود و تمام گوشت تنش اب شده بود
درحالی که به سمت جیهون میرفت نالید:با خودت چیکار کردی؟
بغض کرد و وقتی به تخت جیهون رسید سرشو به سمت پیشونی جیهون خم کرد و بعد مدت ها تونست عشقشو ببوسه
دستشو رو صورت جیهون کشید و با صدا گریه کرد
جیهون با صدای دنیل سعی کرد چشماشو باز کنه اما داغون تر از این حرفا بود فقط تونست هاله ای از دنیل و ببینه و زمزمه کنه؟
خواب میبینم!؟
دنیل لبخند زد و بهش گفت نه خودمم جیهون پاشو ببینمت:(خواهش میکنم بهم نگاه کن میخوام چشمای خوشگلتو ببینم:(بببین منم...بالاخره اومدم پاشو جیهون

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

فن فیکشن نیلوینک پارت ششم درخواستی

۱۰ لایک
۰ نظر

هنوز به بیمارستان نرسیده صدای خبرنگارا رو میتونست بشنوه
اونازودتر رسیده بود و دنیل دلش میخواست همشونو از وسط نصف کنه
ولی با یاد جیهون تمام فکرای دیگه ای ک تو ذهنش بود از بین میرفت واسه همین با اخرین توانش به سمت بیمارستان دوید و خودشو به اتاق جیهوندرسوند
نفس نفس میزد و به هوا نیاز داشت ولی هواش رو تخت دراز به دراز افتاده بود و تمام گوشت تنش اب شده بود
درحالی که به سمت جیهون میرفت نالید:با خودت چیکار کردی؟
بغض کرد و وقتی به تخت جیهون رسید سرشو به سمت پیشونی جیهون خم کرد و بعد مدت ها تونست عشقشو ببوسه
دستشو رو صورت جیهون کشید و با صدا گریه کرد
جیهون با صدای دنیل سعی کرد چشماشو باز کنه اما داغون تر از این حرفا بود فقط تونست هاله ای از دنیل و ببینه و زمزمه کنه؟
خواب میبینم!؟
دنیل لبخند زد و بهش گفت نه خودمم جیهون پاشو ببینمت:(خواهش میکنم بهم نگاه کن میخوام چشمای خوشگلتو ببینم:(بببین منم...بالاخره اومدم پاشو جیهون