در حال بارگذاری ویدیو ...

BTS JUNGKOOK - My Time Color Coded Lyrics Eng/Rom/Han/가사+ترجمه

❤Paradise KPop❤
❤Paradise KPop❤

ترجمه‌ی ترک My time جونگوک

۲۴ ساله، احساس میکنم که زودتر از هرکسی یه آدم بزرگسال شدم
زندگیم دائما مثل یه فیلم بوده
تک تک شب هارو تا جایی که خورشید بالا میاد، مسابقه دادم/دویدم
حتی حس میکنم که توی فردای یک نفر هم بودم
یه دنیا که زیادی برای اون پسر بزرگه
هرروز به دویدن ادامه میدم، میکروفون رو نگه میدارم
دوستام سوار مترو میشن، من توی حالت هواپیما ام
توی کل جهان موزیک میسازم/موفق میشم، من شانس خودمو ساختم
ولی زیادی تنده، رد چیزهایی که از دستشون دادم
نمیدونم باید باهاشون چیکار کنم
من دارم درست زندگی میکنمش؟
چرا فقط منم که توی یه موقعیت زمانیِ متفاوتم؟

اوه، نمیتونم بهت زنگ بزنم، نمیتونم در آغوش بگیرمت، اوه نمیتونم
و آره، تو میدونی آره، تو میدونی
اوه نمیتونم بهت زنگ بزنم، نمیتونم لمست کنم، اوه نمیتونم
بهم بگو
قراره زمان خودمو پیدا کنم
یه روزی زمان خودمو پیدا میکنم
اوه فکر کنم توی دیروز بودم
چون همه زیادی سریع به نظر میرسن
من، که بدون اینکه بدونم، بزرگ شدم
(مثل یه بچه که راهشو گم کرده)
این باعث شد اوه، فقط سکندری بخورم
این حسِ فقط سرگردان بودن
نمیدونم باهاش چیکار کنم
من دارم درست زندگی میکنمش؟
چرا من تنها کسی ام که توی یه موقعیت زمانی متفاوت قرار داره؟

بعضی وقت ها، وقت هایی که دارم خفه میشم،
من کلاهمو پایین میکشم و به دویدن ادامه میدم
آره من نمیدونم کجا میرم
حتی اگه سمت مخالف خورشید باشه
یک بار برای حال
دو بار برای گذشته
خوشحالم که همو ملاقات کردیم
حالا تا آخر آخرش
اوه من بهت زنگ میزنم، در آغوش میگیرمت
اوه انجامش میدم
و آره، تو میدونی آره تو میدونی
اوه من بهت زنگ میزنم، بغلت میکنم
اوه انجامش میدم
و تو میدونی
میتونم یه روزی زمانمو پیدا کنم؟
میتونم یه روزی زمانمو پیدا کنم؟
قراره زمانمو پیدا کنم
زمانمو پیدا کنم

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

BTS JUNGKOOK - My Time Color Coded Lyrics Eng/Rom/Han/가사+ترجمه

۱۵ لایک
۰ نظر

ترجمه‌ی ترک My time جونگوک

۲۴ ساله، احساس میکنم که زودتر از هرکسی یه آدم بزرگسال شدم
زندگیم دائما مثل یه فیلم بوده
تک تک شب هارو تا جایی که خورشید بالا میاد، مسابقه دادم/دویدم
حتی حس میکنم که توی فردای یک نفر هم بودم
یه دنیا که زیادی برای اون پسر بزرگه
هرروز به دویدن ادامه میدم، میکروفون رو نگه میدارم
دوستام سوار مترو میشن، من توی حالت هواپیما ام
توی کل جهان موزیک میسازم/موفق میشم، من شانس خودمو ساختم
ولی زیادی تنده، رد چیزهایی که از دستشون دادم
نمیدونم باید باهاشون چیکار کنم
من دارم درست زندگی میکنمش؟
چرا فقط منم که توی یه موقعیت زمانیِ متفاوتم؟

اوه، نمیتونم بهت زنگ بزنم، نمیتونم در آغوش بگیرمت، اوه نمیتونم
و آره، تو میدونی آره، تو میدونی
اوه نمیتونم بهت زنگ بزنم، نمیتونم لمست کنم، اوه نمیتونم
بهم بگو
قراره زمان خودمو پیدا کنم
یه روزی زمان خودمو پیدا میکنم
اوه فکر کنم توی دیروز بودم
چون همه زیادی سریع به نظر میرسن
من، که بدون اینکه بدونم، بزرگ شدم
(مثل یه بچه که راهشو گم کرده)
این باعث شد اوه، فقط سکندری بخورم
این حسِ فقط سرگردان بودن
نمیدونم باهاش چیکار کنم
من دارم درست زندگی میکنمش؟
چرا من تنها کسی ام که توی یه موقعیت زمانی متفاوت قرار داره؟

بعضی وقت ها، وقت هایی که دارم خفه میشم،
من کلاهمو پایین میکشم و به دویدن ادامه میدم
آره من نمیدونم کجا میرم
حتی اگه سمت مخالف خورشید باشه
یک بار برای حال
دو بار برای گذشته
خوشحالم که همو ملاقات کردیم
حالا تا آخر آخرش
اوه من بهت زنگ میزنم، در آغوش میگیرمت
اوه انجامش میدم
و آره، تو میدونی آره تو میدونی
اوه من بهت زنگ میزنم، بغلت میکنم
اوه انجامش میدم
و تو میدونی
میتونم یه روزی زمانمو پیدا کنم؟
میتونم یه روزی زمانمو پیدا کنم؟
قراره زمانمو پیدا کنم
زمانمو پیدا کنم