فیک جانگکوک پارت۳
-:گاز میدادیم گاز میدادیم تا اینکه روزی گفت حله میتونید برین تاشا اومد وسط ماشین ها و دستاشو برد بالا ماهم هی بیشتر گاز میدادیم تا اینکه دستاشو آورد پایین و ما حرکت کردیم دوتامون سرعتو زیاد کردیم به سمت چپ رفتیم و راست و راست دوباره داشتیم به خط پایان میرسیدیم و دستامو روی دکمه های نیتروژن گذاشتم و آماده شدم خواستم بزنم که حریف سریع از پیشم رد شد
-زود زدی بچه
یکم منتظر موندم و نیتروژن رو زدم و برنده شدم پیاده شدم اونم پیاده شد ولی لبخند رو صورتش داشت
-مثل اینکه با باختنت خوشحالی
+نه ولی حال داد
+بیا اینم ۲میلیونت
-بیا با من کارت دارم
+چیه؟
-چرا اومدی اینجا کی ترو فرستاد و چرا؟؟
+پارک جیمین اینجا و برام معرفی کرد و من نمیتونم تو شهرمون(مثلاً بوسان بود اومد سئول)مسابقه بدم
-پس جیمین ترو اورد اینجا
+میشناسیش؟
-صدرصد جیمین مثل برادرمه اگ جیمین به تو اعتماد میکنه منم همینطور
+:داشتیم حرف میزدیم که...
.
.
.
تا پارت بعد پیس
نظرات (۳)