در حال بارگذاری ویدیو ...

تولدتون مبارک باشه بانو... + کپشن مهم

۰ نظر گزارش تخلف
HASTI (هستی_پانته‌آ)
HASTI (هستی_پانته‌آ)

به وقت قشنگ ترین روز سال... «سیزدهم اسفند»
این میکس رو با کلی عشق و اشتیاق درست کردم برای کسی که همراه با اومدنش تویِ دنیا... عشق، آرامش، صداقت، شجاعت، زیبایی، وقار هم متولد شد!
برای تو می‌نویسم، تویی که تمام وجودِ منی، تویی که دلیل غرور منی، من قبل از تو رو یادم نمیاد، من با تو شروع شدم، از همون زمان که دیدمت، یا بهتر بگم از اون زمان که شناختمت!
روزی که عشقِ تو تویِ دلم جوونه زد ۱۵سالم بود، ولی امروز که ۲۰سالمه.. عشقِ‌تو ریشه در اعماقِ وجودم دارد!
کاش می‌دیدَمِت...
کاش همه‌ی این حرفا رو به خودت می‌زدم!
بی‌خیال بابا، من اگه ببینمت زبونم بند میاد، پلک نمی‌تونم بزنم، نفس نمی‌تونم بکشم، تکون نمی‌تونم بخورم... ولی به جاش ضربانِ قلبم میره رو هزار.. و صداشو میشنوم.. جوری که دیگه نمی‌تونم صداتو بشنوم!

اگه بخوام از تو بنویسم باید تا ابد و یک روز بنویسم و اون چیزی که می‌خوام از تو بنویسم نشه، چون خودت که بهتر می‌دونی این‌جور موقعا واژه‌ها حقیر میشن، کافی نیستن... برای اینکه تو رو توصیف کنن، برای اینکه احساس منو توصیف کنن
من نویسنده خوبی نیستم، شاعرِ خوبیم نیستم، ولی وقتی پایِ تو وسط باشه هر چی که تو بخوای میشم
البته می‌دونم تنها چیزی که تو می‌خوای اینه که: شاد و آزاد زندگی کنم
ولی چگونه وقتی تو نیستی، وقتی عطر نفس‌هات تویِ هوایی که من نفس میکشم نیست
وقتی صدای خنده‌هات تویِ جایی که من نشستم نمیاد..
من نشستم به انتظار تو، به انتظار یک معجزه که بیاد منو ببره تو جایی که تو هستی، تو نفس میکشی و میخندی، تو حضور داری و این حضور دلیلِ این امیدِ منه
امیدی که هرگز از دست ندادم، امیدی که به قولِ خودت به زندگی تعلق داره، زندگی به وسیله‌ی امید داره از خودش محافظت میکنه، ولی من بازم امید به دیدن لبخندِ تو دارم
می‌خوام خلاصه بگم: تولدت مبارک بانویِ عشق، سلطانِ صحنه
بمون برامون که بودنت قشنگه!

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

تولدتون مبارک باشه بانو... + کپشن مهم

۱۲ لایک
۰ نظر

به وقت قشنگ ترین روز سال... «سیزدهم اسفند»
این میکس رو با کلی عشق و اشتیاق درست کردم برای کسی که همراه با اومدنش تویِ دنیا... عشق، آرامش، صداقت، شجاعت، زیبایی، وقار هم متولد شد!
برای تو می‌نویسم، تویی که تمام وجودِ منی، تویی که دلیل غرور منی، من قبل از تو رو یادم نمیاد، من با تو شروع شدم، از همون زمان که دیدمت، یا بهتر بگم از اون زمان که شناختمت!
روزی که عشقِ تو تویِ دلم جوونه زد ۱۵سالم بود، ولی امروز که ۲۰سالمه.. عشقِ‌تو ریشه در اعماقِ وجودم دارد!
کاش می‌دیدَمِت...
کاش همه‌ی این حرفا رو به خودت می‌زدم!
بی‌خیال بابا، من اگه ببینمت زبونم بند میاد، پلک نمی‌تونم بزنم، نفس نمی‌تونم بکشم، تکون نمی‌تونم بخورم... ولی به جاش ضربانِ قلبم میره رو هزار.. و صداشو میشنوم.. جوری که دیگه نمی‌تونم صداتو بشنوم!

اگه بخوام از تو بنویسم باید تا ابد و یک روز بنویسم و اون چیزی که می‌خوام از تو بنویسم نشه، چون خودت که بهتر می‌دونی این‌جور موقعا واژه‌ها حقیر میشن، کافی نیستن... برای اینکه تو رو توصیف کنن، برای اینکه احساس منو توصیف کنن
من نویسنده خوبی نیستم، شاعرِ خوبیم نیستم، ولی وقتی پایِ تو وسط باشه هر چی که تو بخوای میشم
البته می‌دونم تنها چیزی که تو می‌خوای اینه که: شاد و آزاد زندگی کنم
ولی چگونه وقتی تو نیستی، وقتی عطر نفس‌هات تویِ هوایی که من نفس میکشم نیست
وقتی صدای خنده‌هات تویِ جایی که من نشستم نمیاد..
من نشستم به انتظار تو، به انتظار یک معجزه که بیاد منو ببره تو جایی که تو هستی، تو نفس میکشی و میخندی، تو حضور داری و این حضور دلیلِ این امیدِ منه
امیدی که هرگز از دست ندادم، امیدی که به قولِ خودت به زندگی تعلق داره، زندگی به وسیله‌ی امید داره از خودش محافظت میکنه، ولی من بازم امید به دیدن لبخندِ تو دارم
می‌خوام خلاصه بگم: تولدت مبارک بانویِ عشق، سلطانِ صحنه
بمون برامون که بودنت قشنگه!

موسیقی و هنر