نفوذ پدیده غلط لافزنی در همه لایههای جامعه
لافزنی، یکی از راههای کسب موفقیت شغلی و اجتماعی محسوب میشود. این که ادعا کنیم چیزی هستیم ولی نیستیم یا چیزی را داریم که نداریم.
خیلی از دوستیها، شراکتهای کاری یا زندگیهای مشترک به همین دلیل از هم میپاشد.
اینستاگرام پر از کسانی است که درباره کار و زندگیشان لاف میزنند، اما فالوئرهای بسیاری را جذب کردهاند.
بیشتر زوجهایی که در اینستاگرام خودشان را عاشق نشان میدهند، در واقعیت دچار اختلافات عمیقی هستند و یا طلاق عاطفی گرفتهاند، اما برای سوزاندن دیگران، تظاهر به خوشبختی میکنند.
اخلاق و صداقت، معنا ندارد و ارزشمند نیست. خیلیها دیگر حتی وجدان هم ندارند.
ما لافهای خودمان را نمیبینیم، اما فقط روی سخنان دیگران متمرکز میشویم.
جامعه ما چنان سیاستزده شده که افکار عمومی هر موضوعی را که دوست نداشته باشد، مانند استخر آهن مذاب پایان فیلم «ترمینیتور ۲» هر چیزی را درون خود نابود میکند.
آن چهره کامدی تلویزیون که در یکی از سریالهایش مدعی شد جامعه ایران «جوگیر» است، خودش در حقیقت همیشه با تحریک همین خصلت جامعه، مردم را به خریدن دیویدی سریالهایش ترغیب کرد و روز به روز ثروتمندتر شد.
آن مجری برنامه شبکه ماهوارهای که روی تیشرت خود مینوشت: «ما بد هستیم، ففط تو خوبی!»، ذهن خودش و همکارانش هم به چنین تفکری آلوده بود و طوری جهان را زیر سوال میبردند، گویی همه بد هستند و خودشان از انسانهای برگزیده تاریخند.
ما خودمان در کار و زندگیمان چه لافهایی زدهایم یا میزنیم؟
من خودم مدتها قبل خیلی به این موضوع فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که لافزنی هم مانند دروغ و ریا و آلودگی صوتی، چنان نزد جامعه محبوب است که نمیتوان با آن مقابله کرد. فقط باید مراقب باشم که لاف نزنم و لاف دیگران را نپذیرم.
نظرات