گزارش بدون سانسور از سارقان دستگیر شده
من «فرورتیش رضوانیه»، روزنامهنگار محقق هستم و مانند بسیاری از مردم در زندگیام این تجربه تلخ را داشتهام که اموالم به سرقت برود.
نخستین تجربهام به زمانی برمیگردد که کودک بودم و دوچرخهام را دزد برد. نمیتوانم توصیف کنم که چقدر ناراحت و خشمگین بودم. در دهههای بعدی هم تجربیات دیگری داشتم و با خسارتهای بزرگتری مواجه شدهام.
روزی که در راستای اجرای طرح مبارزه با خریداران اموال مسروقه، اقلام کشف شده در معرض دید نمایندگان رسانهها قرار گرفت و متهمان پروندهها هم در محوطه پلیس آگاهی تهران مقابل دوربین خبرنگاران ایستادند، خاطرات خودم درباره مالباختگی را از یاد بردم. چون کسانی را در ذهنم تجسم کردم که سرمایهشان از دستشان رفته بود.
همه ما میدانیم، تا وقتی بازار شفاف نباشد و اجناس دزدی در آن عرضه شود، مالخرها به سارقان سفارش میدهند و در نتیجه، مالباختگان بیشتری به پلیس مراجعه میکنند. اگر ما هنگام خریداری کالاهای دستدوم بیشتر دقت کنیم و البته مسؤولان حوزه تجارت نیز با پلیس همکاری بیشتری داشته باشند، دیگر با وضعیت کنونی مواجه نخواهیم بود.
آیا اکنون همه فعالان اصناف وقتی میدانند کالایی سرقتی است یا به آن مشکوک هستند، از خرید و فروش خودداری میکنند؟
آیا همه مشتریها وقتی بودجه محدود دارند و به دنبال خریدن یک دستگاه یا قطعه خودرو هستند، برایشان مهم است که آن جنس دزدی باشد یا نباشد؟
نظرات