قسمت چهارم l.f.e
انچه گذشت...
-سرورم چرا سر دخترتون داد میزنید،؟
ترسا- اوه مای گاد@__@هو ایس دیس؟
قسمت چهارم
طرف ناشناس اومد کنار ترسا و دستش رو روی شونه ی ترسا گذاشت
شین- من پسر پادشاه سرزمین... هستم
پادشاه-@___@
جیمز- چیییش-_-
ترسا-#____&(بدبخت قاطی کرد)
شین- چیه-. -
پادشاه - خوش اومدی پسرم... از جاش بلند شد... از این طرف دنبالم بیاذ.... جیمز ترسا رو ببر تو اتاقش و نزار بیرون بیاد
ترسا- باباااااا:(
پادشاه - حرف نباشه برو تو اتاقت
جیمز ترسا رو برد تو اتاقش... ترسا خودش رو انداخت رو تخت... جیمز هنوز توی اتاق بود
ترسا-گمشو بیرون حالت رو ندارم-. -
جیمز ترسا رو بلند کرد و کوبوندش به دیوار و شروع به خوردن خون ترسا کرد که یهووو....
لایکا افتضاحه -_-
نظرات (۲)