رمان love in class B
love gun که پاک شد- -
امیدوارم این یکی بلایی سرش نیاد
پارت اول:
بی حوصله کتابامو چپوندم تو کیفم و رو به میانگ گفتم:
-بخدا دیگه خسته شدم
-اهههههههه انقد غر نزن دیگه.پاشو الان کلاس بعدی شرو میشه
هوفی گفتم و بلند شدم.دامنمو مرتب کردم و از کلاس زدیم بیرون و رفتیم تو حیاط.هر گوشه ای رو که نگاه میکردی یه اکیپ میدیدی ولی من و میانگ با اینکه دونفر بودیم همه ی اون اکیپا ازمون حساب میبردن.نشستیم رو صندلیای گوشه ی حیاط.ساندویچ گوشت و پنیرمو درآوردم و گاز گنده ای ازش زدم.گشنگی داشت میکشتم.غرق خوردن شده بودم که یهو یچی پرت شد روم و ساندویچ و نوشابه ی توی دستم برگشت روم.جیغ بلندی کشیدم.پسری که افتاده بود روم با سرعت بلند شد و فرار کرد.با انزجار دستمو کشیدم رو جای چربی و نوشابه ی روی لباسم.صدای خنده ی جونگ سوک از اون طرف حیاط بلند شد.
-اونسو کاریش نداشته باش
-کاریش ندارم فقط میخوام برای اولین و آخرین بار این پسره رو آدم کنم
-اونسو....
نذاشتم جملشو تموم کنه و با قدمای بلند رفتم سمتشون.
-میدونستی من فک میکردم گاوا فقط توی مزرعه زندگی میکنن.ولی حالا میبینم تو مدرسه ی خودمونم هست.
بعد نگامو چرخوندم رو پسرایی که کنارش وایساده بودن.به جونگ سوک نزدیک تر شدم و گفتم:
-جوجه فکلی کافیه یبار دیگه دور و بر من پیدات بشه.اونوقت تو میمونی و مدیر مدرسه و ...اخراج
جونگ سوک پوزخندی زد و گفت:
-اخراج؟گمشو تا زودتر این بلا سر خودت نیومده
-ببند بابا!اصن چرا دارم وقتمو تلف میکنم و با یه گاو حرف میزنم.گاو حرف آدما رو نمیفهمه که.
بعد بی توجه به چشمای ورقلمبیدش ازشون دور شدم.
-میانگ پاشو بریم
بعد عصبی دستشو کشیدم و بردمش سمت کلاس.کیفمو از رو صندلی انداختم پایین و نشستم رو صندلی
-اونسو میدونی این رفتارت اصن قشنگ نیست؟
بی خیال دستامو زدم به سینم و گفتم:
-آره
-خیلی لوسی
-میدونم
با حرص گفت:
-خب چیکارش داری اون بدبختو؟
-اون با من کاری نداشته باشه تا منم باش کاری نداشته باشم.
میانگ اومد حرفی بزنه که بچه ها ریختن تو کلاس و همهمه ی شدیدی بپا شد.چن دقیقه بعد معلم اومد تو کلاس و همشون خفه شدن.
-خب بچه های کلاس B امروز یه دانش آموز جدید داریم.
بعد پسر خوش قیافه ای اومد تو.قد بلند و بدن ورزیده ای داشت.چشم همه خیره شده بود بهش.دخترا زل زل با دهن باز بهش نگاه میکردن.
نظرات (۱۵)