شعر صبحانه

۰ نظر گزارش تخلف
آگاهی ساز
آگاهی ساز

شعر صبحانه
(همراه با انیمیشن و خوانش شعر به زبان فرانسه)

قهوه را ریخت توی فنجان
شیر را ریخت توی فنجان قهوه
شکر را ریخت توی شیر و قهوه
و با یک قاشق کوچک آن را هم زد
قهوه را نوشید
و فنجان را گذاشت
بدون اینکه حرفی به من بزند
سیگاری روشن کرد
و با دودش حلقه‌ای ساخت
ته سیگارش را در جاسیگاری خالی کرد
بدون اینکه حرفی به من بزند
بدون اینکه نگاهی به من بکند
بلند شد
کلاهش را بر سرگذاشت
بارانی‌اش را پوشید
چون‌ که باران می‌بارید
و آنجا را ترک کرد
به‌ سوی باران
بی آنکه حرفی به من بزند
بی آنکه نگاهی به من بکند
من صورتم را با دست‌ هایم پوشاندم
و گریه کردم

ژاک پره‌ ور
صبحانه
ترجمه: علی قنبری
انیمیشن: امیر ارزانیان

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

شعر صبحانه

۲ لایک
۰ نظر

شعر صبحانه
(همراه با انیمیشن و خوانش شعر به زبان فرانسه)

قهوه را ریخت توی فنجان
شیر را ریخت توی فنجان قهوه
شکر را ریخت توی شیر و قهوه
و با یک قاشق کوچک آن را هم زد
قهوه را نوشید
و فنجان را گذاشت
بدون اینکه حرفی به من بزند
سیگاری روشن کرد
و با دودش حلقه‌ای ساخت
ته سیگارش را در جاسیگاری خالی کرد
بدون اینکه حرفی به من بزند
بدون اینکه نگاهی به من بکند
بلند شد
کلاهش را بر سرگذاشت
بارانی‌اش را پوشید
چون‌ که باران می‌بارید
و آنجا را ترک کرد
به‌ سوی باران
بی آنکه حرفی به من بزند
بی آنکه نگاهی به من بکند
من صورتم را با دست‌ هایم پوشاندم
و گریه کردم

ژاک پره‌ ور
صبحانه
ترجمه: علی قنبری
انیمیشن: امیر ارزانیان