شعر و صدای سیامک عشقعلی

سیامک عشقعلی
سیامک عشقعلی

این رفتن عمر ما چه ناغافل شد
تاریخ خوشی، برای ما باطل شد

ما هرچه که کاشتیم در پایانش
یک مزرعه بی‌کسی فقط حاصل شد

با هر غم اگر خوشی به آدم دادند
آسان به خدا قسم خودش مشکل شد

گفتند بزن به آب دریا، اما
دریا که به ما رسید بی‌ساحل شد!

دلبسته‌ی عشق هم شدیم اما رفت
معشوقه‌ی بی‌فای ما، عاقل شد

خوشبخت‌شدن دروغ بود از اول
ویرانه‌ی غصه، آخرین منزل شد!


▪︎ شاعر: سیامک عشقعلی
▪︎ دکلمه: سیامک عشقعلی

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

شعر و صدای سیامک عشقعلی

۲ لایک
۰ نظر

این رفتن عمر ما چه ناغافل شد
تاریخ خوشی، برای ما باطل شد

ما هرچه که کاشتیم در پایانش
یک مزرعه بی‌کسی فقط حاصل شد

با هر غم اگر خوشی به آدم دادند
آسان به خدا قسم خودش مشکل شد

گفتند بزن به آب دریا، اما
دریا که به ما رسید بی‌ساحل شد!

دلبسته‌ی عشق هم شدیم اما رفت
معشوقه‌ی بی‌فای ما، عاقل شد

خوشبخت‌شدن دروغ بود از اول
ویرانه‌ی غصه، آخرین منزل شد!


▪︎ شاعر: سیامک عشقعلی
▪︎ دکلمه: سیامک عشقعلی

موسیقی و هنر