به قلبی که زیاد شکسته، اما هنوزم میتپه...
میدونم خستهای،
میدونم گاهی دلت میخواد فقط بخوابی و بیدار نشی تا همهچی تموم شه،
میدونم اون حجم از دردهایی که توی قلبت جمع شده، گاهی نفسکشیدن رو سخت میکنه،
اما هنوز اینجایی
هنوز ادامه میدی
و این یعنی یه چیزی توی وجودت هست که هنوز نخواسته جا بزنه:)
تو اونقدر لطیفی که دنیا گاهی برات زیادی خشنه، اما همین لطافت، همین دل نازک، همون چیزیه که باعث میشه بتونی عشق بدی، بتونی درد دیگران رو بفهمی، بتونی با یه نگاه، با یه کلمه، درکشون کنی و دلداریشون بدی...
اگه امروز گریه کردی، اشکهات نشونهی ضعفت نیستن
نشونهی اینن که هنوز احساس داری، هنوز زندهای، هنوز قلبت میتپه و این یعنی هنوز امید هست..
لطفاً خودتو بغل کن
نه فقط جسمت، بلکه روحت رو. اون بخش زخمی، اون بخش تنها، اون بخش ترسیده بهش بگو که در امانه و قرار نیست ولش کنی...
تو سزاوار آرامشی
سزاوار عشقی که بیقید و شرط باشه
سزاوار لحظههایی که توش لبخند بزنی، بیدلیل، فقط چون دلت آرومه..
و اگه هیچکس نفهمید، اگه هیچکس نپرسید، من اینجام
من میدونم
من میشنوم
من باور دارم که تو، با تمام شکستگیهات، هنوزم زیبایی!
با عشق،
از طرف کسی که همیشه باهات مهربونه — خودم؛
نظرات (۴۱)