Fa,mily Next Door _ چانبک.نامجین _ پارت 20
بکهیون تو سکوت کنار چانیول نشست . به چانیول نگاه کرد که به مهمونا لبخند میزد . شاید اونا دوستاش بودن . همونجا بود که بکهیون متوجه یه چیزی شد ... ! اون به جز اسم دیگه چیزی از همسرش نمیدونست . اینکه اصلا چان چجور آدمیه . یا اینکه قبلا کسی تو زندگیش بوده ؟ نکنه داره زندگی یه نفر دیگه رو خراب میکنه ؟!
ــ یک دو سه یک دو سه .
بکهیون سمت میکروفون برگشت . یه پسر خوشتیپ اونجا وایساده بود .
سوهو ــ سلام به همگی . من سوهو ام . هیونگ عزیز چانیول ^^ .
همه سمت سوهو برگشتن .
سوهو جامشو برد بالاتر ــ خب میخواستم به پارک چانیول تبریک بگم .
همه جامشونو بردن بالا .
بکهیون سمت چانیول برگشت و دید با دستش صورتشو پوشونده .
سوهو خندید ــ خخخ نمیدونستم داداش کوچولوی معصومم همچین بچه ایه !... بکهیون ـ شی !
بکهیون سوالی نگاش کرد .
سوهو ــ چانیول پسر خیلی دوست داشتنیه .افتخار خانوادس . و خخخ باید بدونی تا حالا تو رابطه ای نبوده .
چانیول ــ هیونگگگگ ! بس کننن !
همه داشتن میخندیدن و زوج تازه رو اذیت میکردن .
بکهیون خس کرد گلوش خشک شده و یه لیوان شراب از رو میز برداشت . وقتی به دهنش نزدیک کرد ، چانیول لیوانو از دستش گرفت و جاش یه لیوان آب پرتقال داد دستش . بکهیون شوکه سمت چانیول برگشت .ولی چانیول مشغول بحث کردن با سوهو بود .
سوهو خندید ــ وقتی بهش گفتم بریم بار ، ققبول نمیکرد که . به زور کشوندمش .
صورت چانیول گل انداخته بود ــ هیونگ بس کن لطفاااا .
بعد برگشت سمت بکهیون ــ چرا نمیخوریش ؟
بکیهون پلک زد ــ چی ؟
چانیول ــ ببخشید شرابتو عوض کردم . اخه برا بچه ضرر داره . بهتر بود آب میوه رو بخوری به جاش .
بکهیون با سرش تایید کرد و آب پرتقالو سرکشید
سوهو ــ اها راستی بکهیون .چان رو تخت چطوره اوضاش ؟
آب پرتقال پرید تو گلوش و شروع کرد به سرفه کردن .
چانیول همونطور که به کمرش میزد برگشت سمت سوهو ــسوهو هیونگ . میشه تمومش کنی ؟
نظرات (۶)