روز بودا / داستان زندگی بودا و اصول بودیسم (‌Buddha- English subtitle)

zehneziba
zehneziba

داستان زندگی بودا
تو سال ۵۶۰ قبل از میلاد، در بیشه سر سبزی به نام لومبینی، نزدیکی شهر قدیمی کپلیوستو توی شمال هند، که امروزه تو جنوب نپال قرار داره، پسری به اسم سیدارته گاوتمَه به دنیا میاد. خانواده این کودک از قبیله شاکیه به معنی نیرومند بودند و به همین دلیل یکی از القاب گاوتمه" شاکیه مونی" به معنی "حکیم شاکیه" بوده.
پدر گاوتمه، شودُدَنَه و اسم مادرش هم مَهامایا بود. پدر، حاکم قبیله شاکیه بود و زندگی اشرافی داشت و کلی خدم و حشم در خدمت او بودن.
اگرچه غالبا اونو به عنوان پادشاه معرفی می‌کنند و بودا رو هم به عنوان شاهزاده می‌شناسند ولی به نظر میرسه که پادشاهی اون مبالغه‌آمیز و با واقعیت‌های تاریخی مطابقت نداشته باشه. اما مسلمه که او نسبت به بقیه افراد قبیله خودش، از زندگی مرفهی برخوردار بوده و حاکمیتش هم محدود به افراد قبیله خودش بوده.
با این وجود درباره تولد بودا افسانه ها و داستان های مبالغه‌آمیز زیادی وجود دارد. یکی از این داستان ها به این صورتِ که، میگن بودا بصورت بالقوه در دنیا وجود داشته و فقط باید این قابلیت بالفعل میشده و در جهان ظاهر میشده، به خاطر همین، یک خونواده نجیب و شریف برای بالفعل شدن بودا انتخاب میشه و بودا توی این خونواده به دنیا میاد و رشد می‌کنه.
یه شب مادر بودا یعنی مهامآیا خواب میبینه که یک فیل سفید و شکوهمندی از آسمان فرود می آید و در شکم اون قرار میگیره. فردای اون شب اخواب خودش را برای همسرش تعریف می‌کند و همسرش هم تعبیر این خواب را از منجمان می خواد.
منجما هم، همه می‌گفتند که مهامایا فرزندی در شکم خودش داره که یا پادشاه جهان و حکمران عالم ظاهر میشه و یا پادشاه نفس و حکمران عالم معنی میشه و ترک، دار و دیار و دنیا می کند.
درنهایت بودا بعد از سالها ریاضت کشیدن، به درجه روشنایی و شناخت میرسه و آئین خودش رو گسترش میده.

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

روز بودا / داستان زندگی بودا و اصول بودیسم (‌Buddha- English subtitle)

۱ لایک
۰ نظر

داستان زندگی بودا
تو سال ۵۶۰ قبل از میلاد، در بیشه سر سبزی به نام لومبینی، نزدیکی شهر قدیمی کپلیوستو توی شمال هند، که امروزه تو جنوب نپال قرار داره، پسری به اسم سیدارته گاوتمَه به دنیا میاد. خانواده این کودک از قبیله شاکیه به معنی نیرومند بودند و به همین دلیل یکی از القاب گاوتمه" شاکیه مونی" به معنی "حکیم شاکیه" بوده.
پدر گاوتمه، شودُدَنَه و اسم مادرش هم مَهامایا بود. پدر، حاکم قبیله شاکیه بود و زندگی اشرافی داشت و کلی خدم و حشم در خدمت او بودن.
اگرچه غالبا اونو به عنوان پادشاه معرفی می‌کنند و بودا رو هم به عنوان شاهزاده می‌شناسند ولی به نظر میرسه که پادشاهی اون مبالغه‌آمیز و با واقعیت‌های تاریخی مطابقت نداشته باشه. اما مسلمه که او نسبت به بقیه افراد قبیله خودش، از زندگی مرفهی برخوردار بوده و حاکمیتش هم محدود به افراد قبیله خودش بوده.
با این وجود درباره تولد بودا افسانه ها و داستان های مبالغه‌آمیز زیادی وجود دارد. یکی از این داستان ها به این صورتِ که، میگن بودا بصورت بالقوه در دنیا وجود داشته و فقط باید این قابلیت بالفعل میشده و در جهان ظاهر میشده، به خاطر همین، یک خونواده نجیب و شریف برای بالفعل شدن بودا انتخاب میشه و بودا توی این خونواده به دنیا میاد و رشد می‌کنه.
یه شب مادر بودا یعنی مهامآیا خواب میبینه که یک فیل سفید و شکوهمندی از آسمان فرود می آید و در شکم اون قرار میگیره. فردای اون شب اخواب خودش را برای همسرش تعریف می‌کند و همسرش هم تعبیر این خواب را از منجمان می خواد.
منجما هم، همه می‌گفتند که مهامایا فرزندی در شکم خودش داره که یا پادشاه جهان و حکمران عالم ظاهر میشه و یا پادشاه نفس و حکمران عالم معنی میشه و ترک، دار و دیار و دنیا می کند.
درنهایت بودا بعد از سالها ریاضت کشیدن، به درجه روشنایی و شناخت میرسه و آئین خودش رو گسترش میده.