در حال بارگذاری ویدیو ...

مرثیه خوانی - شب بیست‌ودوم ماه رمضان 1403 حرم مطهر رضوی - حاج محمود کریمی

۰ نظر
گزارش تخلف
علی پیام
علی پیام

متن مرثیه: - مراسم مرثیه خوانی شب بیست‌ودوم ماه مبارک رمضان سال 1403 در حرم امام رضا (ع)
چگونه سر کنم، شب را عزیزم - چه سازم جان بر لب را عزیزم
بجای تو حسن، ای کاش امشب - کفن می‌کرد زینب را عزیزم
تورا می‌شوید امشب، دست دریا - تورا با اشک ما با اشک زهرا
نمی‌دانم چرا می‌گویم امشب - بریز آب روان، آهسته اسما
غم آمد تا لبالب گردد آن‌هم - ز داغت، جان بر لب گردد آن‌هم
من و این یک‌کفن با دو برادر - دعا کن، سهم زینب گردد آن‌هم
به اشکم شسته‌ام از رووت خونت - که بردم از سر و ابروت، خونت
دعا کردم که زخمت وانگردد - نریزد تا که از تابوت، خونت
دوباره غسل و تشییع شبانه - دوباره گریه‌های مخفیانه
خداراشکر جسم تو ندارد - جراحات غلاف و تازیانه
قسم بر این سر و روی شکسته - قسم بر فرق و ابروی شکسته
خدایا می‌رود بابای زینب - به مهمانی پهلوی شکسته
نه سلمان، نه ابوذر، نیست مقداد - از این تشییع خلوت، داد بیداد
شنیدم که حسین از غم، زمین خورد - خداراشکر پیش من نیافتاد
حسن! بگذار رویش را ببوسم - پریشانم که مویش را ببوسم
سفارش کرده، بابا جای او هم - حسینش را گلویش را ببوسم
دعایی کن که بی‌بازو نگردد - لب گودال از پهلو نگردد
زدم بوسه بر این حنجر ولی تو - دعایی کن که زیر و رو نگردد

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

مرثیه خوانی - شب بیست‌ودوم ماه رمضان 1403 حرم مطهر رضوی - حاج محمود کریمی

۰ لایک
۰ نظر

متن مرثیه: - مراسم مرثیه خوانی شب بیست‌ودوم ماه مبارک رمضان سال 1403 در حرم امام رضا (ع)
چگونه سر کنم، شب را عزیزم - چه سازم جان بر لب را عزیزم
بجای تو حسن، ای کاش امشب - کفن می‌کرد زینب را عزیزم
تورا می‌شوید امشب، دست دریا - تورا با اشک ما با اشک زهرا
نمی‌دانم چرا می‌گویم امشب - بریز آب روان، آهسته اسما
غم آمد تا لبالب گردد آن‌هم - ز داغت، جان بر لب گردد آن‌هم
من و این یک‌کفن با دو برادر - دعا کن، سهم زینب گردد آن‌هم
به اشکم شسته‌ام از رووت خونت - که بردم از سر و ابروت، خونت
دعا کردم که زخمت وانگردد - نریزد تا که از تابوت، خونت
دوباره غسل و تشییع شبانه - دوباره گریه‌های مخفیانه
خداراشکر جسم تو ندارد - جراحات غلاف و تازیانه
قسم بر این سر و روی شکسته - قسم بر فرق و ابروی شکسته
خدایا می‌رود بابای زینب - به مهمانی پهلوی شکسته
نه سلمان، نه ابوذر، نیست مقداد - از این تشییع خلوت، داد بیداد
شنیدم که حسین از غم، زمین خورد - خداراشکر پیش من نیافتاد
حسن! بگذار رویش را ببوسم - پریشانم که مویش را ببوسم
سفارش کرده، بابا جای او هم - حسینش را گلویش را ببوسم
دعایی کن که بی‌بازو نگردد - لب گودال از پهلو نگردد
زدم بوسه بر این حنجر ولی تو - دعایی کن که زیر و رو نگردد

مذهبی